آیا چین راهبرد هستهای خود را تغییر میدهد؟
به گزارش اطلس دیپلماسی، یادداشتی با عنوان «آیا چین راهبرد هستهای خود را تغییر میدهد؟» به قلم تونگ ژائو (Tong Zhao) در نشریه فارن پالیسی (Foreign Policy) منتشر شده است. این یادداشت به بررسی احتمال حرکت چین به سمت پذیرش سیاست «پاسخ متقابل به حمله» میپردازد و مخاطرات و پیامدهای آن را در مقایسه با راهبردهای سنتی هستهای این کشور تحلیل میکند. در ادامه، بهره سخن این یادداشت را میخوانید.
شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، در دیدار ماه می خود از مسکو، همراه با ولادیمیر پوتین، بیانیه مشترکی منتشر کردند که بر مسئولیت ویژه کشورهای دارای سلاح هستهای برای کنارگذاشتن ذهنیت جنگ سرد و پرهیز از اقداماتی که خطرات راهبردی ایجاد میکنند، تاکید داشت. چین دههها مسیر متفاوتی از دو ابرقدرت هستهای جهان، یعنی ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی، در پیش گرفته و با حفظ وضعیت هستهای آرام در زمان صلح، تنها کشوری است که متعهد شده تحت هیچ شرایطی ابتدا از سلاح هستهای استفاده نکند. با این حال، برخی شواهد نشان میدهند که چین ممکن است در حال آمادهسازی برای پذیرش یکی از خطرناکترین روشهای هستهای جنگ سرد، یعنی پاسخ متقابل به حمله، بهعنوان بخشی از گسترش قابلتوجه توانمندیهای هستهای خود باشد.
پاسخ متقابل به حمله، سیاستی است که به رهبران سیاسی اجازه میدهد براساس دادههای هشدار زودهنگام، بهسرعت دستور ضدحمله هستهای صادر کنند. در این روش، اگر کشوری حمله هستهای ورودی را شناسایی کند، میتواند پیش از انفجار کلاهکهای دشمن در خاک خود، تلافی هستهای فوری انجام دهد. تاکنون تنها ایالات متحده و روسیه این سیاست را پذیرفتهاند.
چین در حال توسعه یک سیستم هشدار زودهنگام جامع، شامل ماهوارههای مادون قرمز و رادارهای زمینی بزرگ، برای شناسایی حملات احتمالی است. نوشتههای نظامی چین نیز بهطور فزایندهای از مفهوم پاسخ متقابل به حمله، که آن را «ضدحمله هشدار زودهنگام» مینامند، حمایت کرده و ضمن تاکید بر سازگاری این سیاست با تعهد عدم استفاده اولیه از سلاح هستهای، بحثهای مفصلی درباره طراحی و اجرای آن ارائه میدهند. اگرچه پاسخ متقابل به حمله ممکن است مزایای بازدارندگی داشته باشد، اما خطرات جدی درگیری هستهای غیرضروری را نیز به همراه دارد. اگر پکن در حال بررسی این سیاست باشد، باید بحثی گسترده و شفاف درباره آن برگزار کند، نه اینکه آن را به گروه کوچکی از برنامهریزان نظامی مخفی واگذار نماید.
پاسخ متقابل به حمله همواره سیاستی پرخطر بوده، اما تغییرات محیط امنیتی بینالمللی در دهههای اخیر آن را برای چین پیچیدهتر کرده است. برخلاف ایالات متحده و شوروی که تنها موشکهای بالستیک با مسیرهای قابل پیشبینی را رصد میکردند، چین باید با موشکهای پیشرفته با مسیرهای قابل مانور مقابله کند که ارزیابی تهدید را دشوار میسازد. تمایز بین موشکهای متعارف و هستهای نیز ممکن است غیرممکن باشد. نزدیکی جغرافیایی چین به اهداف بالقوه ایالات متحده، مانند تاسیسات هستهای یا موشکی روسیه و کره شمالی نزدیک مرز چین، ابهام دیگری ایجاد میکند. سیستم هشدار زودهنگام چین ممکن است نتواند بهطور قابلاعتماد تشخیص دهد که آیا موشکهای ایالات متحده به سمت روسیه، کره شمالی یا چین نشانه رفتهاند.
رهبران چین باید در عرض چند دقیقه تهدیدات را ارزیابی کرده، نیت دشمن را سنجیده و تصمیم به تلافی بگیرند، در حالی که اطمینان از نبود خطای فنی، انسانی یا دخالت سایبری دشمن چالش بزرگی است. بهطور سنتی، چین کلاهکهای هستهای را جدا از سیستمهای پرتاب نگهداری میکند که تلافی هستهای را ساعتها یا روزها به تأخیر میاندازد. پذیرش پاسخ متقابل به حمله نیازمند اتصال کلاهکها به برخی سیستمهای پرتاب است که خطرات ایمنی و امنیتی را افزایش میدهد. ایالات متحده و روسیه دههها با هشدارهای کاذب و حوادث نزدیک به فاجعه دستوپنجه نرم کردهاند و چین با پذیرش سیاست پاسخ متقابل به حمله ممکن است خود و جامعه جهانی را در معرض خطرات مشابهی قرار دهد.
پذیرش سیاست پاسخ متقابل به حمله همچنین کنترل مطلق رهبری سیاسی چین بر تصمیمگیری هستهای را به چالش میکشد، زیرا زمان فشرده تصمیمگیری، مسئولیت بیشتری به ارتش چین برای برنامهریزی گزینههای تلافی واگذار میکند. با وجود این خطرات، پاسخ متقابل به حمله ممکن است مزایای امنیتی محدودی مانند تقویت بازدارندگی در برابر حملات هستهای ناگهانی یا تشدید شدید درگیریها، بهویژه در اطراف تنگه تایوان، برای چین داشته باشد. اما در سناریوهای محتملتر با تشدید تدریجی، مشخص نیست چه زمانی چین باید پاسخ متقابل به حمله بدهد و این ابهام میتواند به جنگ هستهای تمامعیار منجر شود.
چین باید پیامدهای کامل پاسخ متقابل به حمله را ارزیابی کند و با توجه به مزایای نظامی محدود و خطرات امنیتی جدی، از پذیرش آن خودداری نماید. حتی بدون پاسخ متقابل به حمله، سیستمهای هشدار زودهنگام در حال توسعه برای حمایت از برنامههای دفاع موشکی ارزشمند خواهند بود. با حفظ ظاهری از آمادگی برای پاسخ متقابل به حمله، چین میتواند بدون برنامهریزی واقعی برای پرتاب در هنگام حمله، بازدارندگی لازم را ایجاد کند. اگر تصمیم به پذیرش پاسخ متقابل به حمله گرفته شده، چین باید اقداماتی مانند تایید انفجار هستهای در خاک خود پیش از پاسخ یا استفاده از حسگرهای مستقل برای کاهش خطر هشدارهای کاذب را اجرا کند. پیگیری سیاست پاسخ متقابل به حمله ممکن است نشانهای از تغییر گستردهتر در دکترین هستهای چین به سمت هدفگیری نیروهای هستهای دشمن باشد، که با راهبرد سنتی این کشور در تضاد است. این امر میتواند ایالات متحده را به تکیه بیشتر بر پاسخ متقابل به حمله سوق دهد و امنیت چین را در بلندمدت تضعیف کند.
بررسی سیاست پاسخ متقابل به حمله ممکن است درک چین از نگرانیهای ایالات متحده درباره توانمندیهای نظامی پکن را افزایش دهد و فرصتهایی برای اقدامات کاهش خطر ایجاد کند. هر دو کشور از درک متقابل درباره عدم هدفگیری سیستمهای فرماندهی و کنترل هستهای سود میبرند. پکن همچنین باید دشواریهای ارزیابی ماهیت حملات موشکی را به رسمیت بشناسد و در توسعه موشکهایی با قابلیت حمل کلاهکهای متعارف یا هستهای بازنگری کند. ایالات متحده نیز باید در عناصر راهبرد هستهای خود که چین را به سمت پاسخ متقابل به حمله سوق میدهد، بازنگری کند. تصمیمات چین در این زمینه میتواند خطرات هستهای را برای دههها تحت تأثیر قرار دهد و پکن باید با خویشتنداری راهبردی، از تقلید جنبههای بیثباتکننده راهبردهای هستهای جنگ سرد اجتناب کند./ منبع



