اروپاامنیت و دفاعخارجی

دیپلماسی ضرب‌الاجلی دونالد ترامپ

به گزارش اطلس دیپلماسی، مقاله‌ای با عنوان «دیپلماسی ضرب‌الاجلی دونالد ترامپ» که بر پایه پادکست «Three Questions»  پل جی. سندرز (Paul J. Saunders) در مجله نشنال ایننترست (National Interest) منتشر شده است، به تلاش‌های دونالد ترامپ برای پایان‌دادن به جنگ روسیه و اوکراین می‌پردازد. در ادامه، چکیده دیدگاه‌ سندرز در این رابطه را می‌خوانید.


دیپلماسی ضرب‌الاجلی ترامپ در برابر واقعیت جنگ اوکراین

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، به‌تازگی تلاش‌هایی برای پایان‌دادن به جنگ روسیه و اوکراین از طریق مذاکره انجام داده است. او ابتدا ضرب‌الاجلی پنجاه‌روزه برای ولادیمیر پوتین تعیین کرد تا به یک توافق صلح برسند، اما به‌تازگی این ضرب‌الاجل را به تنها ۱۰ تا ۱۲ روز کاهش داده است. این اقدام که از سر ناامیدی و عصبانیت از بی‌اثربودن گفت‌وگوهای پشت‌پرده با روسیه صورت گرفته، به‌خوبی نشان‌دهنده فاصله میان تصورات اولیه ترامپ از قدرت خود در مذاکره و واقعیت پیچیده میدانی جنگ است.

تهدید تعرفه‌ای: ابزار ناکارآمد فشار

ترامپ تهدید کرده در صورت عدم همکاری روسیه، تعرفه‌هایی «شدید» علیه مسکو اعمال خواهد کرد. اما واقعیت این است که حجم تجارت مستقیم میان آمریکا و روسیه حتی پیش از جنگ نیز بسیار اندک بوده و اکنون بیشتر کاهش یافته است. بنابراین، تأثیر تعرفه‌های مستقیم بر اقتصاد روسیه ناچیز خواهد بود. ایده ترامپ درباره «تعرفه‌های ثانویه» – یعنی جریمه کشورهایی که با روسیه تجارت می‌کنند – نیز با موانع جدی مواجه است، چرا که تجارت روسیه اکنون به‌طور عمده با کشورهایی چون چین، هند و برخی کشورهای غرب آسیا و آفریقا انجام می‌شود. بسیاری از این کشورها نه‌‌تنها تحت نفوذ واشنگتن نیستند، بلکه بعید است منافع اقتصادی خود را فدای منازعات ژئوپلیتیکی آمریکا کنند.

همکاری نظامی غیرمستقیم با اوکراین

در صورت پایان‌یافتن مهلت تعیین‌شده، بعید است ایالات متحده حمایت نظامی از اوکراین را به‌طور کامل قطع کند. آمریکا احتمالا فروش تسلیحات به اروپا را ادامه خواهد داد و کشورهای اروپایی این تسلیحات را به اوکراین منتقل خواهند کرد. همچنین ادامه ارائه اطلاعات شناسایی و پشتیبانی هدف‌گیری به اوکراین، یکی از عناصر کلیدی باقی خواهد ماند؛ چراکه بسیاری از سامانه‌های تسلیحاتی بدون پشتیبانی اطلاعاتی آمریکایی کارایی خود را از دست می‌دهند.

جنگی بدون افق مذاکره

من با توجه به تجربه ۳۰ساله‌ام در بحث روابط آمریکا-روسیه، معتقدم که ساختار جنگ اوکراین تاکنون برای دستیابی به یک راه‌حل مذاکره‌محور مناسب نبوده است. دلیل اصلی این بن‌بست را در ناتوانی دو طرف در رسیدن به نقاط مشترک می‌دانم: روسیه خود را هنوز در موقعیتی برتر و قوی می‌بیند و تمایلی به دادن امتیاز ندارد؛ در حالی که اوکراین نگران است که در صورت مذاکره، مجبور به قبول شرایطی تحقیرآمیز شود. از نگاه هر دو طرف، ادامه جنگ در حال حاضر «قمار قابل‌قبولی» است که ممکن است در آینده شرایط بهتری را برایشان رقم بزند.

پایان دیپلماسی، آغاز تداوم فرسایش

اگر ترامپ پس از پایان مهلت جدید، از تلاش برای مذاکره با پوتین عقب‌نشینی کند – که آن را می‌توان محتمل دانست – احتمال تعامل در سایر حوزه‌ها مثل کنترل تسلیحات هسته‌ای نیز کاهش خواهد یافت. در نتیجه، جنگ ممکن است وارد فاز جدیدی از «پایداری نسبی» شود؛ یعنی در حالی که طرفین اصلی تمایلی به عقب‌نشینی ندارند، حمایت خارجی نیز به‌صورت کنترل‌شده ادامه پیدا می‌کند.

پرسش اصلی: تاب‌آوری اوکراین

در پایان می‌خواهم به یک نکته کلیدی اشاره کنم: سرنوشت جنگ، بیش از هرچیز، به توان و اراده مردم اوکراین برای ادامه نبرد بستگی دارد. اوکراین کشوری کوچک‌تر با منابع کمتر است، و در جنگی طولانی‌مدت، ممکن است از نظر انسانی و اقتصادی تحت فشار جدی قرار گیرد. در نتیجه، بدون یک افق روشن برای مذاکره یا پیروزی قاطع، جنگ به احتمال زیاد در مسیر یک درگیری فرسایشی بلندمدت باقی خواهد ماند./ منبع

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا