روسیه: پسر نافرمان اروپا
به گزارش اطلس دیپلماسی یادداشتی با عنوان «روسیه: پسر نافرمان اروپا» نوشته امیر طاهری، در اندیشکده گیتاستون (Gatestone Institute) منتشر شده است. این یادداشت به تحلیل وضعیت روابط روسیه و غرب، بهویژه آمریکا و اروپا، در بستر جنگ اوکراین و تحولات سیاسی ناشی از آن میپردازد. این یادداشت به بررسی رویکردهای مختلف در قبال سیاستهای ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ در مواجهه با بحران اوکراین و روابط بینالمللی روسیه پرداخته است. در ادامه، چکیده این مطلب آمده است.
ترامپ، با درک اینکه روسیه بهدلیل اقتصاد مقاوم و عزم سیاسی خود در برابر فشارهای بینالمللی مقاومت خواهد کرد، بهطور غیرمستقیم به طرح «توافقنامههای سرزمینی از سوی هر دو طرف» اشاره میکند. این عبارت اگرچه بهظاهر برای جلب توافق، متوازن بهنظر میرسد، اما بهطور واضح معنای واقعی آن را پنهان میکند. طرح «زمین برای صلح» هرگز بهعنوان یک راهحل پایدار در منازعات بین کشورهایی که یکدیگر را تهدیدی برای موجودیت خود میدانند، موفق نبوده است.
پیش از دیدار ترامپ و پوتین در آلاسکا، دیدگاههای مختلفی در مورد اهداف و نتایج احتمالی این دیدار مطرح شد. منتقدان ترامپ این دیدار را بهعنوان یک نمایش عمومی و فرصتی برای تبلیغ تصویر صلحطلبانه او میدانستند، در حالی که برخی دیگر بر این باور بودند که هدف ترامپ، گرفتن سهمی از منابع نفت و گاز روسیه برای شرکتهای آمریکایی است. با این حال، حتی اگر همه این ادعاها درست باشند، بهنظر میرسد این دیدار برای هر دو طرف مهم بوده است.
ترامپ خواستار توقف جنگ پیش از برگزاری ملاقات بود، اما این امر محقق نشد و در واقع جنگ در اوکراین شدت بیشتری پیدا کرد. از سوی دیگر، پوتین شرط کرده بود که دیدار تنها در صورتی انجام شود که تحریمها کاهش یابند و حمایتهای نظامی آمریکا از اوکراین متوقف شود، اما هیچکدام از این شرایط محقق نشد. ترامپ تحریمها را تشدید کرده و ارسال تسلیحات به اوکراین را افزایش داد. به این ترتیب، هر دو طرف در تعارض خود بر سر جنگ اوکراین، فشارهای بیشتری را وارد کردند.
با این حال، دیدار در آلاسکا از زاویهای دیگر میتواند حاکی از تغییراتی در روابط بینالمللی باشد. با پذیرش دعوت ترامپ، پوتین بهطور غیرمستقیم مقام آمریکایی را بهعنوان قدرت ضروری در سیاست جهانی بهرسمیت شناخت. این در حالی است که در گذشته، دیدارهای آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در مکانهای بیطرف برگزار میشد تا بر برابری وضعیت هر دو کشور تاکید شود.
در این میان، جنگ در اوکراین ریشههای عمیقی دارد که به بحران هویت تاریخی روسیه و عدم کمک اروپا در حل آن برمیگردد. از زمان برگزاری کنفرانسهای وستفالیایی و تقسیمبندی اروپا، روسیه همواره در تلاش بوده است تا موقعیتی معتبر و مقتدر در اروپا پیدا کند، اما همواره با تهدیدات از سوی قدرتهای غربی مواجه بوده است. روسیه در طول تاریخ خود نهتنها از سوی کشورهای اروپایی تهدید شده بلکه خود نیز بهعنوان سپری در برابر تهدیدات آسیایی برای اروپا ایفای نقش کرده است.
روسها از دیرباز بهعنوان «پسر نافرمان اروپا» شناخته شدهاند. بهرغم دستاوردهای فرهنگی و هنری چشمگیر، روسیه همواره با احساس بیعدالتی و تحقیر از سوی غرب مواجه بوده است. سرکوب انقلاب سال ۱۹۱۷ و تبدیل روسیه به یک قدرت کمونیستی، موجب شد که بسیاری از رهبران روسی همواره احساس کنند که حتی پس از گذار از کمونیسم، غرب آنان را بهعنوان یک عضو برابر در خانواده ملل پذیرا نیست. این احساس تحقیر تاریخی یکی از دلایل اصلی رفتارهای بیثبات و مقابلهجویانه روسیه است.
در این زمینه، ادعای جعلی جفری ساکس مبنی بر اینکه پوتین بهدلیل ترس از پیوستن اوکراین به ناتو به این کشور حمله کرده است، گمراهکننده است، زیرا کشوری که با کشورهای هممرز خود اختلافات مرزی دارد، نمیتواند برای عضویت در ناتو درخواست دهد./ منبع



