
دفن حقیقت با ابزار رسانه
به گزارش اطلس دیپلماسی، یادداشتی با عنوان «دفن حقیقت با ابزار رسانه» به قلم امین صبحی در روزنامه فرهیختگان منتشر شده است؛ این یادداشت به بررسی نقش رسانههای غربی در شکلدهی روایتهای معکوس درباره تحولات اخیر منطقه و تلاش برای تحریف واقعیت و توجیه اقدامات تجاوزکارانه علیه ایران میپردازد و بر ضرورت مقابله با روایتسازیهای انحرافی جهت تبیین حقیقت تأکید میکند. در ادامه، خلاصه این یادداشت را میخوانید.
در ادبیات سیاسی کلاسیک، مشروعیت جنگ تنها با به بنبست رسیدن مذاکره تعریف میشود، اما در جهان معاصر و در بستر نهادهای مدعی حقوق بشر، این اصل دچار خدشه شده و تناقضات رفتاری کشورهای غربی بارز شده است. تحولات هفتههای اخیر باردیگر معیارهای دوگانه و تلاش برای وارونهنمایی واقعیت در عرصه روابط بینالملل را نشان داد. یک جریان رسانهای جدید در کشورهای غربی به راه افتاده که با دستکاری روایتها، تلاش میکند تصویر تجاوزگر را تطهیر و واقعیت را از افکار عمومی جهان پنهان سازد. در این فضا، شخصیتهایی مانند دونالد ترامپ، با بهرهگیری از تکنیکهای رسانهای و سیاسی شناختهشده، اقدامات نظامی علیه ایران را توجیه کرده و جمهوریاسلامی را مسئول اصلی بیثباتی و تهدید صلح معرفی میکنند. این نوع روایتسازی بخشی از فاز جدید جنگ ترکیبی علیه ملت ایران است که حقیقت را تحریف و مسئولیت بحران را به سوی ایران منحرف میکند.
در مواجهه با وقایع اخیر، بررسی عملکرد ایران در قبال فشارهای آمریکا و متحدان غربی، نشان میدهد که تهران سیاست کاهش تنش و بازنگهداشتن دربهای گفتوگو را در ماههای گذشته پیگیری کرده است. ایران با تکیه بر زیرساختهای منطقهای و کانالهای گفتوگو با غرب، ظرفیت بازگشت به مذاکرات را فراهم آورده بود، اما نتیجه این تلاشها حملات مستقیم به خاک ایران و شهادت فرماندهان نظامی و جانباختن غیرنظامیان بود، امری که فرآیند اعتمادسازی را متوقف کرد و تأثیر عمیقی بر مناسبات دیپلماتیک گذاشت.
در ادامه این حوادث، عملیات بمباران سایتهای هستهای ایران توسط جنگندههای آمریکایی رخ داد. این اقدامات در حالی صورت گرفت که ایران یکی از شفافترین سوابق همکاریهای هستهای با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را دارد و گزارشهای رسمی آژانس بر عدم انحراف برنامه هستهای ایران تأکید کردهاند. در همین حال اسرائیل، که حتی عضو معاهده عدم اشاعه هستهای نیست و تحت نظارت بینالمللی قرار ندارد، زرادخانههای هستهای خود را حفظ کرده و تهدیدی جدی برای امنیت جمعی محسوب میشود. تهاجم اخیر اسرائیل و آمریکا علاوه بر دامنزدن به بیثباتی منطقه، از نظر حقوق بینالملل مصداق نقض صلح و تجاوز تلقی میشود.
حق پاسخ برای جمهوری اسلامی ایران حقی مشروع محسوب میشود و تبلیغات رسانهای نمیتواند این اصل را زیر سؤال ببرد. با این حال، بسیاری از بازیگران شکستخورده در تحولات اخیر برای توجیه افکارعمومی داخلی خود، به فرافکنی و وارونهسازی واقعیت روی آوردهاند و سعی دارند کشور را جنگطلب و عامل بیثباتی منطقه معرفی کنند. در این شرایط مسئولیت رسانهها و نخبگان فکری کشور افزایش یافته است و وظیفه دارند با انتشار مستندات حقوقی و تاریخی و ایجاد روایتهای مستدل، حقیقت را به افکار عمومی جهان انتقال دهند و نشان دهند که ایران قربانی نقض عهد، فریب در مذاکره و رفتار غیرقانونی بوده است.
همزمان، انفعال سازمانهای بینالمللی و نهادهایی که فلسفه وجودی خود را دفاع از حقوق بینالملل و جلوگیری از نقض قواعدبازی معرفی میکنند، در برابر اعمال خشونت و حملات به تأسیسات صلحآمیز هستهای و ترور دانشمندان هستهای ایران آشکار بود. شورای امنیت سازمان ملل و آژانس بینالمللی انرژی اتمی نهتنها واکنش متناسبی نشان ندادند، بلکه کشورهای مدعی نظمجهانی نیز عملاً از محکومیت متجاوزان خودداری کردند و چهره واقعی خود را آشکار ساختند. در این میان، حتی تهدید مستقیم به حذف فیزیکی رهبر ایران با سکوت نهادهای بینالمللی روبهرو شد، امری که همدستی منفعلانه این سازمانها با اقدامات تروریستی دولتی را برملا کرد.
برخی جریانهای رسانهای داخلی و خارجی تلاش میکنند تا مسئولیت تنشها و شکست مسیرصلح را به گردن ایران و رهبری آن بیندازند. این در حالی است که رهبر ایران همواره بر تعامل عزتمندانه، پرهیز از اقدامات عجولانه و حفظ فرصتهای دیپلماتیک تأکید داشتهاند. هشدارهای مکرر ایشان درباره «فریب در پوشش مذاکره» و «اعتمادناپذیری آمریکا» اکنون بیش از هر زمان دیگری صحت خود را نشان داده است. تجربیات اخیر ثابت کرده است که مذاکرهای که با اتکا به ظواهر دیپلماتیک و بدون توجه به فریب طرف مقابل صورت گیرد، نهتنها به نتیجه عادلانه منجر نمیشود، بلکه به عنوان پوششی برای طراحی تجاوزات بعدی مورد سوءاستفاده قرار میگیرد.
در شرایط کنونی، هرگونه پیشنهاد یا فراخوان برای بازگشت به مذاکره باید بر مبنای هوشمندی، درک صحیح از توازن قوا و تأمین منافع عالیه ملت ایران صورت پذیرد. اعتماد مجدد به میز مذاکره، با توجه به تجربههای تلخ گذشته، تنها در صورتی معنا خواهد داشت که طرف مقابل به قواعد بازی احترام بگذارد و در غیر این صورت، تکرار مسیر گذشته هزینههای گزافی برای ملت ایران به همراه خواهد داشت./ منبع