نتانیاهو به صلح پایدار باور ندارد؛ نگرانیها از استمرار درگیریها

به گزارش اطلس دیپلماسی، مقالهای با عنوان «نتانیاهو به صلح پایدار باور ندارد؛ نگرانیها از استمرار درگیریها» نوشته سایمون تیسدال (Simon Tisdall)، و منتشرشده در نشریه گاردین (Guardian)، به بررسی پنهانکاریها و اهداف سیاسی پشت آتشبس موقت میان ایران و اسرائیل میپردازد. این مقاله، چشمانداز تداوم تنشهای نظامی در منطقه را با تمرکز بر نقش نتانیاهو در حفظ وضعیت جنگی تحلیل میکند. در ادامه، چکیده این مطلب را میخوانید.
جنگ تمام شد! اما واقعیت چیز دیگری است. آتشبس اعلامشده بین ایران و اسرائیل، توافقی شکننده است که در هر لحظه میتواند از هم بپاشد. در هر دو سوی منازعه، یعنی تهران و اورشلیم، حکومتهای تندرو و نظامیگرا بر سر کارند و هیچ نشانی از اراده واقعی برای پایاندادن به خصومتها دیده نمیشود. در آمریکا نیز رهبری سیاست خارجی به دست رئیسجمهوری ناپایدار و خودشیفته افتاده که با تصمیمات ناپخته خود، اوضاع را وخیمتر کرده است. در این میان، جان هزاران غیرنظامی تلف شده و میلیونها تن با رعب و وحشت زندگی میکنند.
اگرچه ترامپ ادعا کرده تأسیسات هستهای ایران «نابود» شدهاند، در واقعیت تنها آسیبهایی به آنها وارد شده و دانش هستهای و اورانیوم غنیشده ایران همچنان پابرجاست. اگر شواهدی از بازسازی دیده شود، چه واقعی و چه خیالی، احتمال حمله مجدد اسرائیل بسیار بالاست. اسرائیل اکنون کنترل هوایی نسبی بر ایران یافته و بعید است نتانیاهو بهراحتی از این مزیت نظامی چشمپوشی کند، بهویژه اگر منافع سیاسی داخلی ایجاب کند. او حتی در حال بررسی برگزاری انتخابات زودهنگام است، شاید به امید آنکه حمله به ایران، شکستهایش در ۷ اکتبر و پرونده گروگانهای حماس را به حاشیه ببرد.
از ماه مارس، نتانیاهو روند خشونت در غزه را تشدید کرده است. غیرنظامیان فلسطینی در حملات نظامی و اقدامات شهرکنشینان کشته میشوند و در مکانهایی چون رفح، هر روز شاهد فاجعههایی به بزرگی «یکشنبه خونین» هستیم. حملات بیمحابای اسرائیل به لبنان و سوریه نیز ادامه دارد. دستگاه نظامی اسرائیل بیوقفه عمل میکند و بعید است که با ایران رفتاری متفاوت داشته باشد.
جنگهای بیپایان برای بسیاری نماد شکست سیاست هستند، اما برای نتانیاهو، ابزاری برای بقای سیاسیاند. صلح تهدیدی برای اوست. جنگ مداوم، او را در قدرت نگه میدارد و از پیگردهای قضایی مصون میسازد؛ مانند پوتین، او نیز جنگ را ابزاری برای تحریک احساسات ملیگرایانه و حذف مخالفان داخلی میداند. این خشونت دولتی، بنیان دموکراسی و حاکمیت قانون را در هم میشکند. ترامپ نیز همین مسیر را البته با دشمنانگاری درونی، طی میکند.
با وجود پیام ویدئویی نتانیاهو خطاب به مردم ایران، او هیچ علاقهای به آزادی آنها ندارد. هدف واقعی او ایجاد ایرانی تضعیفشده، تجزیهشده و عقبمانده است که تهدیدی برای منافع اسرائیل نباشد و هر زمان قابل مجازات باشد. با تداوم حملات سایبری، خرابکاری و ترور، نتانیاهو در پی بهدام انداختن ایران در وضعیت مزمن ضعف و بحران است.
اما در تهران نیز جنگ پایان نیافته است. آیتالله خامنهای، رهبر ایران پس از حملات اسرائیل، با احساس خطر از تغییر نظام، سرکوب داخلی را تشدید کرده است. بازداشتهای گسترده، اعدام متهمان به جاسوسی و اختناق رسانهای، همگی نشانههای آمادگی حکومت برای حفظ بقا در شرایط اضطراری هستند. احتمال دارد برای اولین بار، نظام ایران بهصورت جدی بهدنبال ساخت یا خرید سلاح هستهای برود.
در واقع، حمله اسرائیل بر اساس اطلاعات مشکوک و بدون تائید آمریکا یا آژانس انرژی اتمی صورت گرفت و واکنش سرد اروپا به این نقض آشکار حقوق بینالملل، اعتماد عمومی به غرب را بیش از پیش سست کرده است. ایران خواهان لغو تحریمهای آمریکاست و ممکن است بر سر آن مذاکره کند، اما حاضر به عقبنشینی هستهای نیست. تهران همکاری با آژانس را متوقف کرده و ممکن است مجدداً جنگ نیابتی در منطقه را احیا کند.
ترامپ نیز هنوز درگیر این بحران است. او شاید بهدنبال جایزه صلح نوبل باشد، اما اقدامات بیمحابای او، مانند حمله غافلگیرانه به ایران که یادآور پرلهاربر بود، تنها موجب بیثباتی بیشتر شده است. او مشروعیت بینالمللی آمریکا را تضعیف کرده و با نادیدهگرفتن مشاورهها و بیاحترامی به متحدان، فضای دیپلماتیک را مسموم کرده است.
نتیجه این درگیری نه صلح، بلکه افزایش رنج، ناامنی و بدبینی بوده است. قدرتطلبی پیرمردهای عصبانی همچنان بر منطقه حاکم است و تا زمانی که اراده دموکراتیک برای مقابله با آنها شکل نگیرد، احتمال پایان واقعی جنگ ناچیز است./ منبع



