خاورمیانهنظام بین‌الملل و نهادها

سفر ترامپ به خلیج فارس و چشم‌انداز دگرگونی غرب آسیا

به گزارش اطلس دیپلماسی، یادداشتی با عنوان «سفر ترامپ به خلیج فارس و چشم‌انداز دگرگونی غرب آسیا» نوشته پل سالم (Paul Salem) در نشریه نشنال (The National) منتشر شده است. این یادداشت به بررسی تغییر جهت‌گیری سیاست خارجی آمریکا در دوره دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه تمرکز جدید بر کشورهای خلیج فارس، رویکرد غیرایدئولوژیک و منافع ژئواکونومیکی می‌تواند توازن قدرت و مناسبات منطقه‌ای را به شکلی بنیادین دگرگون کند. در ادامه، خلاصه این مطلب آمده است.


سفر دونالد ترامپ، رییس‌جمهور آمریکا، به کشورهای خلیج فارس همراه با انعقاد قراردادهای تجاری و اعلام سیاست‌های مهم، نشان‌دهنده تحولی اساسی در معادلات ژئوپلیتیکی منطقه غرب آسیا است. این سفر که نخستین سفر خارجی رسمی ترامپ در دوره دوم ریاست‌جمهوری‌اش محسوب می‌شود، بدون بازدید از اسرائیل انجام شد؛ موضوعی که بی‌سابقه و دال بر تمرکز ویژه آمریکا بر کشورهای خلیج فارس به‌عنوان کانون اصلی منافع و شراکت در منطقه است. اگرچه اسرائیل همچنان متحد نزدیک آمریکا به شمار می‌رود، اما این اقدام سوالاتی درباره جایگاه اسرائیل در نقشه اولویت‌های سیاست خارجی آمریکا ایجاد می‌کند.

ترامپ در دوره دوم خود آشکار می‌سازد که کشورهای خلیج فارس را از نظر ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی به‌مراتب مهم‌تر از بسیاری از کشورهای اروپای غربی می‌داند. رهبران عربستان، قطر و امارات اکنون نزد ترامپ نفوذ و اهمیتی بیش‌تر از بسیاری از رهبران سنتی متحد آمریکا در ناتو دارند. این سفر همچنین گویای تغییر جهت کلی سیاست خارجی آمریکا از اتحادهای ایدئولوژیک مبتنی بر جنگ سرد و رقابت‌های بلندمدت با دشمنان سنتی به سیاستی غیرایدئولوژیک، معاملاتی و متمرکز بر منافع اقتصادی است. این سیاست بر خلاف ایجاد اتحادهای بزرگ یا نظام‌های رویارویی، منافع دقیق و تعریف‌شده آمریکا، به ویژه در حوزه اقتصادی را در اولویت قرار می‌دهد.

از دیدگاه ژئوپلیتیکی، این تغییر سیاست برای تهران و مسکو به معنای عدم وجود خصومت ایدئولوژیک عمیق و بلندمدت از سوی ترامپ است. این وضعیت امکان نزدیکی همزمان با نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل و احمدالشرع، رییس‌جمهور سوریه و همچنین بهبود روابط با رهبر ایران را فراهم می‌کند. از منظر ژئواکونومیکی، همکاری عمیق کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با آمریکا در حوزه توسعه هوش مصنوعی که آینده قدرت جهانی را رقم خواهد زد، یکی از نتایج کلیدی این سفر است. توسعه فناوری‌های هوش مصنوعی نیازمند مصرف انرژی بسیار بالا است و آمریکا توان تأمین این منابع انرژی را به تنهایی ندارد. کشورهای خلیج فارس با منابع فراوان انرژی و ذخایر نقدی قابل توجه، نقش مهمی در تأمین این نیاز خواهند داشت.

یکی از مهم‌ترین پیامدهای این سفر، تصمیم آمریکا به رفع تحریم‌ها علیه سوریه است. دیدار گرم ترامپ با احمدالشرع نشان‌دهنده تحولی بنیادی در مناسبات آمریکا با سوریه است؛ کشوری که در ۶ دهه گذشته عمدتاً در مقابل آمریکا و بسیاری از کشورهای خلیج فارس قرار داشت و متحد شوروی و سپس ایران بود. اگر احمدالشرع بتواند با حمایت‌های جدید، سوریه را از وضعیت جنگ داخلی و فروپاشی اقتصادی خارج کند، این کشور می‌تواند بار دیگر در کنار کشورهای خلیج فارس و آمریکا قرار گیرد و روندی معکوس نسبت به چند دهه اخیر غرب آسیا رقم بزند.

رفع تحریم‌ها علیه سوریه همچنین پیامدهای مثبتی برای لبنان خواهد داشت. لبنان که سال‌ها تحت تأثیر سیاست‌های خصمانه و وابسته به سوریه بوده است، در صورت موفقیت سوریه در برقراری ثبات و توسعه اقتصادی، امکان بازسازی حاکمیت و اقتصاد پویا را خواهد یافت. این روند در حالی رخ می‌دهد که لبنان اکنون دولت جدیدی با رییس‌جمهور و نخست‌وزیر تازه دارد که می‌تواند از این فرصت بهره‌مند شود.

گسترش توافق‌های ابراهیم، یکی از اهداف کلیدی ترامپ در منطقه، در این سفر پیشرفت محسوسی نداشت. هرچند این موضوع در سخنرانی ترامپ در ریاض مطرح شد و هدف نهایی بازگشایی روابط با سوریه یاد شد، اما شرایط لازم برای تحقق آن هنوز فراهم نیست. عربستان، کلید توسعه این توافق‌ها به کشورهای عربی و مسلمان دیگر، بار دیگر تأکید کرد که پایان جنگ غزه و راه‌حل قابل قبول برای مسئله فلسطین از الزامات اصلی است. در این میان، شکاف میان ترامپ و نتانیاهو عمیق‌تر شده است و آینده این اختلافات نامشخص است.

اگرچه موضوع مذاکرات آمریکا با ایران محور اصلی سفر نبود، اما این سفر به ایجاد روند مثبت در این زمینه کمک کرد. ترامپ چند روز را با رهبران کشورهای خلیج فارس گذراند که اکنون روابط دوستانه‌ای با تهران دارند و بر لزوم حل و فصل مذاکراتی به جای درگیری نظامی تأکید می‌کنند. ترامپ نیز به وضوح به دنبال راه‌حلی بُرد-بُرد است و خصومت ایدئولوژیک بلندمدت نسبت به ایران ندارد. شرایط فعلی ایران، با تضعیف شبکه نیابتی و اقتصاد ضعیف ناشی از سقوط قیمت نفت، فضای مناسبی برای مذاکرات فراهم کرده است.

دو هدف بزرگ ترامپ برای منطقه؛ یعنی گسترش توافق‌های ابراهیم و ایجاد توافقی پایدار میان آمریکا و ایران، در صورت تحقق می‌توانند تحولات عمیقی در غرب آسیا ایجاد کنند. توافق هسته‌ای با ایران روزبه‌روز محتمل‌تر به نظر می‌رسد، اما گسترش توافق‌های ابراهیم به رهبری جدید و تغییرات اساسی در اسرائیل نیاز دارد. در همین حال، ترامپ روابط سیاسی و اقتصادی مهمی را با کشورهای کلیدی خلیج فارس تثبیت کرده است که این کشورها می‌توانند شرکای مؤثری در پیشبرد صلح، ثبات و توسعه در منطقه باشند.

در مجموع، سفر ترامپ به خلیج فارس نمایانگر تغییرات راهبردی در سیاست آمریکا در غرب آسیا است که بر محور تعامل نزدیک‌تر با کشورهای شورای همکاری، سیاست خارجی غیرایدئولوژیک، بهره‌برداری از ظرفیت‌های انرژی و فناوری، و بازنگری در روابط با کشورهای منطقه، از جمله سوریه و ایران، استوار است. این تحولات می‌توانند زمینه‌ساز دوره‌ای جدید از ثبات نسبی و همکاری‌های اقتصادی و سیاسی در غرب آسیا شوند، هرچند موانع جدی در مسیر توافق‌ها و صلح گسترده‌تر هنوز به قوت خود باقی است./ منبع

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا