افریکام را منحل کنید و سپس ادامه دهید
بهگزارش اطلس دیپلماسی، مقالهای با عنوان «افریکام را منحل کنید و سپس ادامه دهید» که بهقلم جاستین لوگان (Justin Logan) در مجله نشنال اینترست (National Interest) منتشر شده است، استدلال میکند که انحلال فرماندهی آفریقای ایالات متحده آمریکا (AFRICOM) و تمامی فرماندهیهای رزمی منطقهای (COCOMs) در دولت دوم دونالد ترامپ، با کاهش بوروکراسی، هزینهها و مداخلات خارجی غیرضروری، ارتش آمریکا را چابکتر و متمرکزتر خواهد کرد. در ادامه چکیده این مقاله را میخوانید.
در فوریه ۲۰۲۵، گزارشی مبنی بر بررسی انحلال فرماندهی آفریقا (AFRICOM) توسط دونالد ترامپ منتشر شد. ایدهای که من آن را گامی درست، اما ناکافی میدانم. بهنظرم تمام فرماندهیهای رزمی منطقهای (COCOMs) شامل افریکام، سنتکام، ایندوپاکوم، نورثکام، ساوثکام و یوروکام باید منحل شوند. این ساختار که با قانون «گلدواتر-نیکولز» در ۱۹۸۶ ایجاد شد، برای تقویت همکاری بین نیروهای نظامی («مشترکسازی») طراحی شد. اما در زمان صلح، این فرماندهیها به جای کارایی به بوروکراسی عظیم، هزینههای گزاف و لابیگری برای مداخلات خارجی منجر شدهاند. استدلالم این است که انحلال COCOMs ارتش را چابکتر، ارزانتر و متمرکز بر جنگافروزی واقعی بهجای دیپلماسی نظامی خواهد کرد.
COCOMs از زمان تأسیس به «پروکنسولهای امپراتوری روم» تشبیه شده است؛ با قدرت و بودجهای که سیاست خارجی آمریکا را بهطور نیمهمستقل هدایت میکنند. در سال ۲۰۱۳، «چاک هیگل» -وزیر دفاع وقت- طرح ادغام افریکام و ترکیب نورثکام و ساوتکام را برای صرفهجویی مطرح کرد، زیرا کارکنان نظامی و غیرنظامی COCOMs بین ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۲ بیش از ۵۰ درصد رشد کرده بودند. این طرح شکست خورد و COCOMs به «پنتاگونهای کوچک» با هزاران کارمند تبدیل شدند. ژنرال «آرنولد پونارو» در سال ۲۰۱۵ شهادت داد که این فرماندهیها از ستادهای جنگی کوچک به مراکز سیاسی-نظامی متمرکز بر تعاملات صلحآمیز تکامل یافتهاند؛ نقشی که بیشتر به وزارت خارجه مربوط است تا ارتش.
من سه دلیل برای انحلال COCOMs ارائه میکند. نخست، غیرضروری بودن آنها: در جنگهای بزرگ پس از ۱۹۸۶، مانند عراق و افغانستان، وزارت دفاع فرماندهیهای جدیدی ایجاد کرد و COCOMs عملاً زائد بود. در جنگ لیبی (عملیات اودیسه داون ۲۰۱۱)، افریکام که برای پیشگیری از جنگ تأسیس شده بود، در مدیریت حتی عملیات کوچک ناکام ماند. این ناکارآمدی، افریکام را به انجام عملیاتهای غیرضروری در آفریقا سوق داد تا حیات خود را توجیه کند. دوم، COCOMs عامل تورم در تعداد افسران ارشد هستند. بیش از ۲۵ درصد ژنرالهای چهارستاره (۱۰ از ۳۸) در COCOMs خدمت میکنند؛ با انبوهی از ژنرالهای سه، دو، و یکستاره که ساختار را متمرکز و گران کردهاند. «پیت هگزت» -وزیر دفاع- اخیراً دستور کاهش ۲۰ درصد ژنرالهای چهارستاره را صادر کرده، اما من معتقدم بدون انحلال COCOMs این هدف محقق نمیشود.
سوم، COCOMs به لابیهایی برای مداخلات خارجی تبدیل شده است. سنتکام، به رهبری ژنرال «اریک کوریلا» با فشار برای جنگ با ایران و درخواست منابع بیشتر (مانند ناو هواپیمابر و سامانه پاتریوت)، از تمرکز پنتاگون بر چین—چالش اصلی استراتژی دفاعی آمریکا—کاسته است. این لابیگری، منابع را پراکنده و ارتش را از مأموریت اصلیاش منحرف میکند. اینجا استدلالم این است که انحلال COCOMs این فشارها را کاهش داده و به وزارت خارجه اجازه میدهد دیپلماسی را بازپس گیرد، در حالی که ارتش بر جنگافروزی متمرکز میشود.
انحلال COCOMs به معنای بازگشت به انزوای خدمات نظامی نیست. مشترکسازی در جنگها حفظ خواهد شد، اما در زمان صلح، حذف این ساختارهای سنگین، تصمیمگیری را سریعتر و هزینهها را کمتر میکند. این اقدام با هدف دولت ترامپ برای کاهش هزینههای دفاعی و اصلاح بوروکراسی همراستاست. COCOMs برخلاف تصور رایج در محافل واشنگتن، مقدس نیست و حذف آن میتواند ارتش را از فشارهای سیاسی-نظامی آزاد کند. برای مثال، افریکام که قرار بود با شرکای آفریقایی همکاری کند، به دلیل فقدان تهدیدات استراتژیک عمده، اغلب به توزیع پول و سلاح مشغول است—نقشی که به دیپلماسی مربوط است و نه ارتش.
این پیشنهاد پیامدهای جهانی دارد. کاهش حضور COCOMs میتواند نفوذ آمریکا در مناطقی مثل آفریقا یا خاورمیانه را تغییر دهد، اما منابع آزادشده را به اولویتهایی مثل رقابت با چین هدایت میکند. با بازسازی در وزارت خارجه، انحلال COCOMs میتواند توازن بین دیپلماسی و نظامیگری را احیا کند. مخالفان ممکن است استدلال کنند که COCOMs برای هماهنگی جهانی ضروریاند، اما من معتقدم ساختارهای جدید و موقت برای جنگها کافیاند و نیازی به ستادهای دائمی نیست. این اصلاح، آزمونی برای تعهد دولت ترامپ به تغییر ساختار دفاعی و تمرکز بر کارایی است./ منبع



