آمریکاامنیت و دفاعخارجی

تهاجم آمریکا به پاناما، اولین گام به‌سوی «جنگ‌های همیشگی»

به گزارش اطلس دیپلماسی، مقاله‌ای با عنوان «تهاجم آمریکا به پاناما، اولین گام به‌سوی جنگ‌های همیشگی»، نوشته ریچارد هینمن (Richard Hinman) که در سایت ریسپانسیبل استیت کرفت (Responsible Statecraft) منتشر شده، به تحلیل عملیات نظامی آمریکا در پاناما در دسامبر ۱۹۸۹ می‌پردازد. نویسنده نشان می‌دهد که این عملیات به‌ظاهر موفق چگونه به یکی از نقاط عطف در تاریخ مداخلات نظامی آمریکا تبدیل شد و به‌طور غیرمستقیم به مشکلات و پیامدهای مداخله‌جویی‌های آمریکا اشاره می‌کند. خلاصه این متن را در سایت اطلس دیپلماسی میخوانید.


عملیات JUST CAUSE آمریکا در پاناما در دسامبر ۱۹۸۹ که به‌عنوان اولین گام به سوی «جنگ‌های دائمی» شناخته می‌شود، موفقیت‌آمیز بود؛ اما این عملیات به مقامات آمریکایی این باور را داد که تغییر رژیم نه تنها ممکن، بلکه ساده و بی‌هزینه است. این باور غلط به‌طور جدی بر تصمیمات نظامی و سیاست‌های آمریکا در سال‌های بعد، به‌ویژه پس از حملات ۱۱ سپتامبر، تأثیر گذاشت. عملیات پاناما به‌عنوان نمونه‌ای از موفقیت‌های سریع نظامی، آموزه‌های نادرستی را به سیاستمداران داد که نتیجه آن در جنگ‌های بعدی با بحران‌های پس از جنگ نمایان شد.

در ۲۰ دسامبر ۱۹۸۹، بیش از ۲۰ هزار نیروی آمریکایی به پاناما حمله کردند و طی چند ساعت عملیات، توانستند رژیم مانوئل نوریگا را سرنگون کنند. این عملیات سریع و با کمترین هزینه، نشان‌دهنده توانایی نظامی آمریکا در انجام عملیات‌های منظم و اثرگذار بود. موفقیت این حمله که پس از شکست‌های دیپلماتیک و نظامی متعدد در سال‌های قبل رخ داد، به آمریکا امکان داد تا به یک پیروزی سریع دست یابد و به عنوان نمادی از کارآمدی نظامی و استراتژیک در جهان مشاهده شود.

عملیات پاناما به‌ویژه از لحاظ تاکتیکی نقطه عطفی در تاریخ نظامی آمریکا به حساب می‌آید. یکی از تغییرات مهم در این عملیات، استفاده گسترده از جنگ شبانه بود. نیروهای آمریکایی توانستند با استفاده از اطلاعات دقیق و توانمندی‌های جدید، دشمن را غافلگیر کنند و به‌سرعت به اهداف خود دست یابند. این تحول در توانایی‌های نظامی آمریکا که از دوره پیشین که نیروی زمینی به‌طور معمول شب‌ها توقف می‌کرد، به یک نیروی شبانه تبدیل شد، به موفقیت‌های آینده این کشور در عملیات‌های مختلف کمک کرد.

حمله به پاناما به‌طور اشتباهی منجر به این برداشت شد که تغییر رژیم‌ها عملیات‌هایی سریع و بدون هزینه‌های سنگین سیاسی هستند. آمریکا تصور کرد که با تغییر سریع و کارآمد رژیم‌های مستبد می‌تواند ثبات را در کشورهای دیگر برقرار کند. این تفکر به‌ویژه در دوران پس از جنگ سرد تقویت شد و سیاست‌های نظامی آمریکا را به سمت جنگ‌های تجدیدنظرطلبانه سوق داد؛ اما تجربه پاناما باعث شد که آمریکا نسبت به پیچیدگی‌های پس از جنگ غافل شود و در جنگ‌های بزرگ‌تری همچون عراق و افغانستان با بحران‌های جدی مواجه شد.

یکی از عوامل کلیدی موفقیت عملیات پاناما، اطلاعات فراوانی بود که آمریکا از سال‌ها حضور در منطقه به دست آورده بود. نیروی‌های آمریکایی از اطلاعات دقیق درباره موقعیت جغرافیایی و حمایت مردمی در پاناما بهره‌برداری کردند، در حالی‌که در جنگ‌های بعدی مانند افغانستان و عراق، آمریکا با فقدان اطلاعات کافی و عدم حمایت عمومی مواجه شد. به‌علاوه، در پاناما مردم از رژیم نوریگا به شدت ناراضی بودند، اما در کشورهای دیگر این‌گونه نبود. این تفاوت‌ها باعث شد که عملیات‌های مشابه در جنگ‌های بعدی با مشکلات بسیار بیشتری روبه‌رو شوند و به جایی رسیدند که بعد از موفقیت‌های نظامی، فاجعه‌های سیاسی و اجتماعی رخ داد.

حمله به پاناما، هرچند که از نظر نظامی یک پیروزی محسوب می‌شد، در درازمدت به اشتباهاتی در تحلیل‌های استراتژیک و نظامی آمریکا انجامید. مقامات آمریکایی از این عملیات سریع و کم‌هزینه به عنوان الگویی برای عملیات‌های نظامی آینده استفاده کردند، اما این دیدگاه که تغییر رژیم‌ها به راحتی و بدون هزینه‌های جانبی انجام‌پذیر است، به‌ویژه در جنگ‌های افغانستان و عراق به شکست‌های سیاسی و انسانی بزرگ‌تری منجر شد. همانطور که بیل گیتس گفته است، «موفقیت یک معلم ضعیف است؛ زیرا مردم را فریب می‌دهد که گمان کنند شکست نمی‌خورند.» عملیات پاناما به‌طور خاص و موفقیت آن به‌طور عام نمونه‌ای از چنین اشتباهات استراتژیکی بود./منبع

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا