آمریکاخارجینظام بین‌الملل و نهادها

در روابط آمریکا-چین، ساختار بر اراده غلبه دارد

تلاش ترامپ برای آشتی تجاری با چین، در برابر واقعیت‌های ساختاری رقابت است.

به گزارش اطلس دیپلماسی، مقاله‌ای با عنوان «در روابط آمریکا-چین، ساختار بر اراده غلبه دارد» به قلم میرا راپ-هوپر (Mira Rapp-Hooper) در فارن افرز (Foreign Affairs) منتشر شده است. این مقاله استدلال می‌کند که اجماع دوحزبی آمریکا بر تهدید چین، سیاست‌های دوره اول ترامپ و دوره بایدن را شکل داد، اما تلاش دوره دوم ترامپ برای آشتی تجاری با پکن، به‌دلیل واقعیت‌های ساختاری رقابت، موقت و ناپایدار خواهد بود. در ادامه، چکیده مطلب آمده است.

در ایالات متحده، اجماع دوحزبی درباره چین وجود دارد اما محدود است و این اجماع عمدتاً حول رقابت با چین متمرکز است. دور دوم ریاست جمهوری ترامپ نشان می‌دهد که سیاست‌های او در برابر چین متمایل به آشتی از طریق مذاکرات تجاری است، هرچند هنوز ابزارهای فشار مانند تعرفه‌ها و محدودیت‌های صادراتی را به‌کار می‌برد. بایدن نیز به تقویت موضع سخت در مقابل چین ادامه داد و از اتحادها و سرمایه‌گذاری داخلی برای یک راهبرد جامع استفاده می‌کند. با وجود این، ترامپ دوباره به‌سمت راهبردی با محوریت تجارت با چین متمایل شده و تلاش دارد تا از طریق مذاکرات و امتیازات محدود به یک توافق دست یابد، هرچند احتمال دوام این توافق کم است و ساختارهای رقابت بین‌الملل همچنان پایدار خواهند ماند.

نگرش آمریکایی به چین از ابتدا تا کنون تغییر و تحول‌های قابل توجهی داشته است. اوباما با تمرکز بر آسیا آغازگر چرخش به‌سمت حضور گسترده‌تر آمریکا در منطقه بود. ترامپ با تمرکز روی ملاحظات اقتصادی و فناوری کشور، به‌دنبال تقویت صنایع داخلی و سلطه در فناوری‌های حیاتی بود و کنگره نیز این رویکرد را پذیرفت. اما تفاوت‌های شخصی و رویکردهای اقتصاد-محور ترامپ، به‌ویژه در زمینه سرمایه‌داری دولتی و نقش دولت در صنایع کلیدی، نشان‌دهنده تنش بین دفاع از بازار آزاد و تلاش برای کاهش کسری تجاری بود.

در طرف چین، راهبرد برنامه «ساخت چین ۲۰۲۵» و سایر طرح‌های صنعتی به‌سمت کاهش وابستگی به فناوری خارجی و افزایش خودکفایی فناورانه حرکت می‌کند. چین با سرمایه‌گذاری‌های گسترده در فناوری‌های پیشرفته و توانمندسازی بخش‌های تولیدی، در حال شکل دادن به یک اقتصاد چندقطبی است که می‌تواند جایگاه جهانی این کشور را تقویت کند. این حرکت با استفاده از ابزارهای دیپلماسی و نهادهای بین‌المللی مانند ابتکارهای چندجانبه و مشارکت در سازمان‌های بین‌المللی دنبال می‌شود تا استانداردهای جهانی را به‌سمتی که چین می‌خواهد هدایت کند.

سناریوهای آینده نشان می‌دهد که مسیر روابط آمریکا-چین در حال نوسان است. احتمال توافقی محدود وجود دارد، اما دشواری‌های ساختاری مانند وابستگی‌های زنجیره تامین، کنترل‌های صادراتی و منافع ژئوپلیتیک همچنان مانع از یک آشتی دائمی می‌شود. در عین حال، تقویت اتحادهای غربی و انتشار فناوری‌های کلیدی در آمریکای شمالی و اروپا، می‌تواند به حفظ تعادل قدرت در برابر چین کمک کند. همچنین، رفتارهای چین در تایوان، امنیت سایبری و فناوری‌های نوظهور، می‌تواند بر ثبات منطقه‌ای و جهانی اثر بگذارد.

در نهایت، مقابله با چالش‌های بلندمدت نیازمند رویکردی متوازن است: حفظ بازدارندگی در مقابل تهدیدهای چین و همزمان یافتن فرصت‌هایی برای همکاری اقتصادی و فناوری، از طریق دیپلماسی قدرتمند، تقویت اتحادهای بین‌المللی و سرمایه‌گذاری‌های راهبردی در نوآوری داخلی. این ترکیب می‌تواند به ثبات و رفاه جهانی کمک کند، در حالی که هر دو کشور به دنبال منافع ملی خود هستند./ منبع

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا