آمریکاخارجیسیاست داخلی و جامعه

وقتی فساد ترامپ قانون خودش را دارد

به گزارش اطلس دیپلماسی، مقاله‌ای با عنوان «وقتی فساد ترامپ قانون خودش را دارد!» نوشته‌ی یان-ورنر مولر (Jan-Werner Mueller) و منتشرشده در پراجکت سیندیکیت (Project Syndicate)، به بررسی نوعی فساد آشکار و بی‌سابقه در دوره ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ می‌پردازد که با نمایش علنی منافع شخصی و تضعیف نهادهای مقابله با فساد، ساختارهای سیاسی و اجتماعی آمریکا را تحت تأثیر قرار داده است. در ادامه، چکیده مطلب را می‌خوانید.


فساد در دوره ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ از دیگر رهبران جهان متمایز و بی‌سابقه است، چرا که برخلاف سایر کلپتوقراط‌ها (حکومت‌های فاسد) که سعی می‌کنند ثروت‌های نامشروع خود را پنهان کنند، ترامپ به صورت آشکار و بدون نگرانی از افشاگری‌ها به نمایش فساد و منافع شخصی خود می‌پردازد. نمونه بارز این وضعیت، پذیرش یک هواپیمای ۴۰۰ میلیون دلاری به عنوان هدیه از دولت قطر است که این اقدام حتی توسط دادستان کل وقت آمریکا، پم باندی که پیش‌تر به عنوان لابی‌گر قطر فعالیت کرده بود، به طور رسمی قانونی اعلام شد. این هواپیما که ظاهراً نمایشی از شکوه و تجمل است و ویژگی‌هایی دارد که بیشتر جنبه نمایشی و تبلیغاتی دارد تا عملیاتی و امنیتی، نمادی است از رویکرد ترامپ نسبت به مقام ریاست‌جمهوری: تمرکز بر ظاهر و بهره‌برداری تبلیغاتی از قدرت.

این هواپیما که به عنوان یک «کاخ پرنده» توصیف شده، با تأخیرهای طولانی در تحویل جت‌های جدید Air Force One مقایسه می‌شود و نشان می‌دهد که ترامپ بیشتر به جلوه‌های ظاهری علاقه‌مند است تا عملکرد واقعی و کارکردهای ضروری که برای محافظت و فرماندهی در سطحی بالا مورد انتظار است. در نتیجه، این رویکرد به ریاست‌جمهوری باعث شده تیم دولت او عمدتاً از افرادی با تجربه محدود و اغلب از چهره‌های رسانه‌ای انتخاب شود که بیشتر در حوزه نمایشگری فعال هستند تا مدیریت دولتی.

اهمیت این رویداد نه تنها به دلیل خود هدیه گران‌قیمت، بلکه به دلیل پیامدهای سیاسی و نمادین آن است. این هدیه آشکارا نشان می‌دهد که دولت ترامپ آماده است از موقعیت ریاست‌جمهوری برای کسب درآمد و منافع شخصی بهره ببرد و به نوعی «دفتر کار باز» خود را به جهان نشان دهد، حتی به کشورهایی که به حمایت از سازمان‌های تروریستی متهم هستند. واکنش‌هایی مانند اظهار تأسف رئیس‌جمهور آفریقای جنوبی که در دیدار خود با ترامپ گفته بود: «متأسفم که هواپیما برای هدیه دادن ندارم»، این پیام را تقویت می‌کند که این نوع رفتار به شکل گسترده‌ای قابل توجه و بحث‌برانگیز است.

در مقایسه با دیگر رهبران خودکامه مانند ولادیمیر پوتین یا ویکتور اوربان که ثروت‌های ناعادلانه خود را به طور حساب‌شده و پنهانی حفظ می‌کنند، فساد ترامپ آشکار و بی‌پرده است. برای نمونه، افشاگران فساد در روسیه هدف حمله قرار گرفته‌اند زیرا فساد پوتین را افشا کرده‌اند، یا پرونده فساد خانواده اوربان با توجه به ثروت قابل توجه داماد او زیر ذره‌بین عمومی قرار دارد. این در حالی است که ترامپ هر گونه تضاد منافع را به عنوان فرصت برندینگ و موفقیت شخصی تلقی می‌کند و از نظر بین‌المللی نیز دغدغه‌ای برای پنهان کردن یا رعایت استانداردهای اخلاقی ندارد. به عنوان نمونه، تصمیم دولت ترامپ به تعطیلی واحدهای ضد فساد و لغو مجازات‌ها برای شرکت‌های آمریکایی که رشوه پرداخت می‌کنند، نشانه‌ای است از سیاست آشکارسازی فساد به عنوان یک کسب‌وکار قانونی در آمریکا.

یکی از پیامدهای این رویکرد آن است که جامعه آمریکا ممکن است به مرور فساد را به عنوان امری طبیعی و حتی قابل پذیرش بپذیرد، به ویژه وقتی که سیاستمداران پوپولیست راستگرا به عنوان مدافعان ضدفساد وارد صحنه می‌شوند اما در عمل گستره فساد را گسترش می‌دهند. این دسته از رهبران با ترفندهایی مانند وعده‌های خاص به گروه‌های وفادار و توجیه فساد به عنوان بخشی از رابطه مبدل به یک ساختار مشتری‌مدار (کلاینتلیسم) عمل می‌کنند. در این چارچوب، منافع مستقیم به «مردم اصیل» می‌رسد، در حالی که سایر شهروندان کنار گذاشته می‌شوند.

نمونه مشابه این رویکرد را می‌توان در کارنامه سیلویو برلوسکونی، نخست‌وزیر سابق ایتالیا، مشاهده کرد که بارها به اتهامات فرار مالیاتی مواجه بود و با اظهار اینکه «همه چنین می‌کنند و من فقط در این کار مهارت بیشتری دارم»، فساد را به شکلی عادی جلوه می‌داد. ترامپ نیز در کمپین ۲۰۱۶ خود همین پیام را منتقل کرد اما در دولت خود فراتر رفت و سازمان مالیاتی آمریکا را تضعیف کرد تا راه برای متخلفان مالی هموارتر شود.

با این حال، حادثه هواپیمای قطر می‌تواند نقطه عطفی باشد که الگوی مصون ماندن از مجازات فساد را در دوره ترامپ به هم بزند. فساد آشکار و غیرقابل انکار این حادثه برای عموم مردم ملموس‌تر و قابل فهم‌تر است نسبت به پیچیدگی‌های مالی و اقتصادی نظیر معاملات رمزارزی که ممکن است تنها پس از یک بحران مالی گسترده توجه عمومی را جلب کند. همچنین این رخداد می‌تواند نشانه‌ای از ناکارآمدی و ضعف ساختاری در آمریکا و شرکت‌های بزرگ مانند بوئینگ باشد که نتوانسته‌اند به موقع تجهیزاتی حیاتی برای رئیس‌جمهور تأمین کنند. این موضوع یادآور وضعیت رهبران سابق آلمان شرقی است که با خودروهای معمولی جابجا می‌شدند، نشانه‌ای ضمنی از کمبودهای صنعتی رژیم آنان.

علاوه بر همه این موارد، حتی طرفداران سرسخت ترامپ نیز نسبت به پذیرش هدیه‌ای از کشوری که به حمایت از سازمان‌هایی مانند حماس متهم است، دچار تردید و نگرانی شده‌اند. این هدیه که به ظاهر رایگان به نظر می‌رسد، ممکن است در نهایت هزینه‌های سیاسی و امنیتی قابل توجهی برای ترامپ و دولتش داشته باشد.

در کل، فساد دوره ترامپ به عنوان یک نوع منحصر به فرد از فساد سیاسی، با ویژگی‌هایی چون آشکار بودن، بهره‌برداری تبلیغاتی، تضعیف نهادهای ضدفساد و بی‌توجهی به نگرانی‌های بین‌المللی، به صورت گسترده‌ای تأثیرات عمیقی بر ساختار سیاسی، اجتماعی و جهانی آمریکا بر جای گذاشته است. این وضعیت هشداردهنده‌ای است درباره چالش‌های پیش‌رو برای دموکراسی و ضرورت بازنگری در سیاست‌ها و نهادهای مرتبط با مبارزه با فساد./ منبع

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا