آمریکاخارجینظام بین‌الملل و نهادها

«واقع‌گرایی جدید» ترامپ در سیاست خارجی چیست؟

به ‌گزارش اطلس دیپلماسی، مقاله‌ای با عنوان «واقع‌گرایی جدید ترامپ در سیاست خارجی چیست؟» که به قلم لایل جی. گلدشتاین (Lyle J. Goldstein)، در مجله نشنال اینترست (National Interest)، منتشر شده است، استدلال می‌کند که سیاست خارجی دولت دوم دونالد ترامپ به‌سمت «واقع‌گرایی جدید» با تمرکز بر به‌رسمیت‌شناختن «حوزه‌های نفوذ» حرکت کرده است. نویسنده معتقد است که این رویکرد، با فاصله‌گرفتن از مداخله‌جویی پیشین، می‌تواند با خویشتن‌داری و شفافیت از درگیری‌های بزرگ با قدرت‌هایی مانند چین و روسیه جلوگیری کند و به صلح و ثبات جهانی کمک نماید. در ادامه چکیده این مقاله را می‌خوانید.


سیاست خارجی دولت دوم دونالد ترامپ به «واقع‌گرایی جدید» متمایل شده است؛ رویکردی که بر به‌رسمیت‌شناختن «حوزه‌های نفوذ» تمرکز دارد و از مداخله‌جویی بیش از حد دولت‌های قبلی، از جمله دولت اول ترامپ و دولت بایدن، فاصله می‌گیرد. واقع‌گرایی، ریشه در اندیشه‌های توسیدید، تاریخ‌نگار یونانی دارد و قدرت را به‌عنوان عامل اصلی در روابط بین‌الملل می‌بیند. این دیدگاه در مقابل «موازنه قدرت» قرار می‌گیرد که در دولت اول ترامپ و بایدن دنبال شد و رقابت با چین را در همه جبهه‌ها تشدید کرد، اما نتایج آن نامطمئن و خطرناک بود؛ به‌ویژه با ادامه جنگ‌ها در اروپای شرقی و غرب آسیا.

نشانه‌های این واقع‌گرایی جدید در انتصاب مارکو روبیو به‌عنوان وزیر امور خارجه و تأکید بر اولویت‌های منطقه‌ای، به‌ویژه در آمریکای لاتین دیده می‌شود. گزارش شورای اطلاعات ملی در اوایل ۲۰۲۵، امنیت مرزی و مهاجرت را در صدر اولویت‌های امنیت ملی قرار داد، که با دیدگاه حوزه‌های نفوذ همخوانی دارد. در ونزوئلا، سیاست تحریم‌های سخت‌تر آمریکا ممکن است به موج جدیدی از مهاجرت منجر شود، که تناقضی در سیاست‌گذاری ایجاد می‌کند. تحریم‌ها علیه ونزوئلا، که به دلیل بحران اقتصادی و سیاسی آن به مهاجرت گسترده به آمریکا دامن زده، نشان‌دهنده پیچیدگی‌های این رویکرد است. در السالوادور، رویکرد معامله‌محورترامپ با نایب بوکله، که امنیت را در کشوری که زمانی پایتخت قتل جهان بود بهبود بخشیده، سوالاتی درباره پایداری و پیامدهای اخلاقی این سیاست مطرح می‌کند.

در پاناما، دیپلماسی قاطع آمریکا از ابتدای ۲۰۲۵ منجر به امتیازات قابل‌توجهی شد؛ از جمله تصمیم پاناما برای خروج از ابتکار کمربند و جاده چین که بخشی از تلاش چین برای گسترش نفوذ جهانی است. کانال پاناما، به‌عنوان یکی از منافع حیاتی ملی برای آمریکا، در مرکز این سیاست قرار دارد. این اقدام، هرچند چین را آزرده کرد، نشان‌دهنده تمرکز آمریکا بر حفظ نفوذ خود در نیمکره غربی است. اگرچه حضور چین در پاناما موضوع اصلی روابط دوجانبه نیست، اما مذاکره درباره هزینه‌های عبور کشتی‌های آمریکایی (از جمله کشتی‌های نظامی) می‌تواند به مصالحه‌ای منطقی منجر شود.

این رویکرد حوزه‌های نفوذ می‌تواند در جلوگیری از درگیری‌های بزرگ در آسیای شرقی، جایی که تنش‌ها بین آمریکا و چین به «جنگ سرد جدید» شبیه شده، مفید باشد. می‌شد از جنگ روسیه-اوکراین  با به‌رسمیت شناختن اوکراین به‌عنوان بخشی از حوزه نفوذ روسیه اجتناب شود. کرملین، با توجه به تاریخ اروپای شرقی، در این موضوع جدی بود و نادیده‌گرفتن این واقعیت از سوی آمریکا به فاجعه منجر شد. در آسیا، آمریکا باید با ژاپن و کره‌جنوبی برای حفظ نفوذ خود در شمال شرقی آسیا همکاری کند، اما در مناقشه چین-فیلیپین، نباید در مورد هر فلان صخره و بهمان جزیره در دریای چین جنوبی مداخله کند، بلکه باید از جزایر اصلی فیلیپین دفاع کند.

مهم‌تر از همه، به‌رسمیت‌شناختن تایوان به‌عنوان بخشی از حوزه نفوذ چین می‌تواند از جنگی فاجعه‌بار با خطر هسته‌ای جلوگیری کند. تلاش برای جدایی دائمی تایوان از چین، مشابه سیاست‌های بی‌ملاحظه آمریکا در قبال اوکراین، خطرناک است. نادیده‌گرفتن منافع آشکار و غیرقابل‌انعطاف چین در تایوان می‌تواند به جنگی غیرضروری منجر شود. اصلاح واقع‌گرایی آمریکایی برای پذیرش حوزه‌های نفوذ، اگرچه چالش‌برانگیز است، اما می‌تواند ثبات جهانی را پس از دوره‌ای از آشوب ناشی از زیاده‌روی آمریکا تقویت کند.

آنتونی بلینکن، وزیر خارجه سابق، جایی اشاره می‌کند که دو ماه پیش از تهاجم روسیه به اوکراین، او ایده حوزه‌های نفوذ را منسوخ خواند. اما این دیدگاه، به عقیده من، نشان‌دهنده عدم درک واقعیت‌های ژئوپلیتیکی بود. حوزه‌های نفوذ، مانند جاذبه، واقعیتی غیرقابل‌انکار هستند و به‌رسمیت‌شناختن آن‌ها می‌تواند از درگیری‌های بزرگ جلوگیری کند. ایده‌هایی مانند فتح گرینلند، که تهدیدی برای آمریکا نیست و تحت نفوذ آن قرار دارد، نمونه‌ای از پیشنهادات غیرضروری است که نباید این رویکرد را تضعیف کند. واقع‌گرایی جدید، اگر با خویشتن‌داری و شفافیت اجرا شود، می‌تواند صلح جهانی را ارتقا دهد و از تکرار اشتباهات گذشته در سیاست خارجی آمریکا جلوگیری کند./ منبع

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا