ونزوئلا؛ فاجعه بعدی سیاست خارجی آمریکا
به گزارش اطلس دیپلماسی، یادداشتی با عنوان «ونزوئلا؛ فاجعه بعدی سیاست خارجی آمریکا» نوشته لئون هادار (Leon Hadar) در آسیا تایمز (Asia Times)، منتشر شده است. این مقاله به بررسی سیاست دولت ترامپ در قبال ونزوئلا میپردازد و هشدار میدهد که این رویکرد، بدون هدفگذاری روشن و برنامهای منسجم، میتواند ناخواسته به تغییر حکومت و بیثباتی گسترده منجر شود، که فشارهای فزاینده واشنگتن نهتنها به سقوط نیکلاس مادورو نمیانجامد، بلکه ممکن است بحران انسانی و مهاجرتی تازهای در منطقه ایجاد کند. در ادامه، چکیده این یادداشت آمده است.
دولت دونالد ترامپ بهطور مستقیم قصد سرنگونی نیکلاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا را ندارد، اما ممکن است ناخواسته به آن سمت کشیده شود. افزایش تنشها نشاندهنده تمایل واشنگتن به اقدام نظامی علیه کارتلهای مواد مخدر در خاک ونزوئلا است، اقدامی که بخشی از راهبرد گستردهتر برای تضعیف حکومت مادورو محسوب میشود. هرچند ترامپ هنوز فرمانی صادر نکرده و مذاکراتی غیرمستقیم از طریق میانجیهای منطقهای در جریان است، اما الگوی رفتاری دولتش نشاندهنده افزایش فشار بدون برنامهای روشن برای پایان کار است.
تیم ترامپ این اقدامات را در قالب مبارزه با مواد مخدر و تروریسم توجیه میکند نه تغییر نظام. مارکو روبیو، سناتور جمهوریخواه و از طراحان رویکرد سختگیرانه، ونزوئلا را از منظر پیشینه کوبایی-آمریکایی خود میبیند: اطلاعات کوبا بقای نظام مادورو را تضمین میکند و نفت ونزوئلا نیز حیات کوبا را حفظ مینماید. در این چارچوب، حذف مادورو نخستین گام در «پاکسازی نیمکره» تلقی میشود. اما در واقعیت، خود ترامپ تغییر نظام را انکار کرده و در عین حال، دستور استقرار نیروهای نظامی در سواحل ونزوئلا را داده است. این تناقض نه از فریب دیپلماتیک، بلکه از سردرگمی در اهداف ناشی میشود: آیا واشنگتن میخواهد مادورو را به کنارهگیری وادار کند؟ به کودتای نظامی امید بسته است؟ یا سقوط اقتصادی را زمینهساز قیام مردمی میداند؟
مشکل اصلی در هر گونه تغییر نظام، عواقب پس از آن است. ونزوئلا با وجود تفاوت با عراق یا لیبی، همان ترکیب خطرناک نفت فراوان و نهادهای ضعیف را دارد. اپوزیسیون، هرچند در ادعاهای انتخاباتی مشروع است، اما پراکنده و تبعیدی است. ارتش نیز در قاچاق مواد مخدر دخیل است. در نتیجه، هر دولت انتقالی با بحران مشروعیت، فروپاشی اقتصادی و خشونت روبهرو خواهد شد. بدتر آنکه فشارهای فعلی نتیجه معکوس دارند: مادورو آماده است وضعیت اضطراری اعلام کند و نیروهای نظامی-مدنی را بسیج نماید، تا با دامنزدن به احساسات ضدآمریکایی، موقعیت خود را تثبیت کند؛ همان الگویی که در کوبا، ایران و کرهشمالی دیده شده است.
تناقض دیگر به موضوع مهاجرت مربوط میشود. ترامپ در کارزار انتخاباتی خود وعده داده بود موج مهاجرت از ونزوئلا را مهار کند، اما بیثباتی بیشتر در این کشور، چه از راه حملات نظامی، چه از طریق تحریمهای اقتصادی یا سقوط حکومت، موجب افزایش مهاجرت خواهد شد. ونزوئلا تاکنون بیش از هفت میلیون پناهجو و مهاجر تولید کرده و فروپاشی کامل میتواند این رقم را دو برابر کند. کشورهای همسایه مانند کلمبیا و برزیل در آستانه اشباعاند و پرسش اساسی این است که مهاجران بعدی به کجا خواهند رفت.
رویکرد واقعگرایانه مستلزم پذیرش چند حقیقت تلخ است: مادورو با وجود فساد و سرکوب، تهدیدی فوری برای امنیت ملی آمریکا نیست و نظامش بدون مداخله خارجی فرو نخواهد پاشید. نفوذ واشنگتن نیز محدود است؛ تحریمها به حداکثر رسیده و گزینههای باقیمانده عمدتاً نظامیاند که خطر بحران منطقهای را افزایش میدهند. اگر هدف مقابله با قاچاق مواد مخدر است، روشهای مؤثرتری جز بمباران ونزوئلا وجود دارد. اگر هدف ترویج دموکراسی است، تجربه نشان داده مداخله نظامی معمولاً نتیجه معکوس دارد.
دولت ترامپ میان دو مسیر قرار دارد: ادامه فشارهای فزاینده که ممکن است ناخواسته به تغییر نظام بینجامد، یا اتخاذ رویکردی معاملهگرانه برای همکاری محدود در زمینههای مبارزه با مواد مخدر، مدیریت مهاجرت و عادیسازی تدریجی اقتصاد در برابر امتیازات مشخص. این گزینه هرچند ناخوشایند است، اما از فاجعهبار شدن اوضاع جلوگیری میکند. تراژدی کنونی آن است که دولت ترامپ بهسوی تغییر نظام نه از سر تصمیم، بلکه از روی بیتدبیری حرکت میکند، سختگیریای که بهجای راهبرد، بیمسئولیتی را در پوشش قدرت نمایش میدهد. مردم ونزوئلا شایسته بهتر از مادورو و نیز بهتر از تبدیلشدن به قربانی بعدی سیاست خارجی آمریکا هستند./ منبع



