اپوزیسیون جنبشی علیه ترامپ و جنبش ماگا
به گزارش اطلس دیپلماسی، یادداشتی با عنوان «اپوزیسیون جنبشی علیه ترامپ و جنبش ماگا» نوشته جرمی بریچر (Jeremy Brecher) در کامندریمز (Common Dreams) منتشر شده است. گرایش دونالد ترامپ به خشونتهای نظامی داخلی و خارجی نشانهای از قدرت نیست، بلکه بازتاب ضعف، ازدسترفتن حمایت عمومی و شکاف در میان حامیان اوست. این یادداشت طرحی را برای بهرهبرداری از این ضعف، از طریق «دفاع اجتماعی» و شکلدهی اپوزیسیونی مبتنی بر جنبشهای مردمی ارائه میدهد که بتواند در برابر خودکامگی ترامپ و پروژه ماگا ایستادگی کند. در ادامه، چکیده این یادداشت آمده است.
ترامپ در داخل و خارج از آمریکا به استفاده فزاینده از خشونت روی آورده است؛ اما این رفتار، برخلاف ظاهرش، نشانه قدرت نیست بلکه تلاشی برای پنهان کردن گسترش مخالفتها، کاهش حمایت عمومی و شکاف در پایگاه حامیان اوست. برای مقابله با خودکامگی ترامپ، صرف کاهش محبوبیت او کافی نیست؛ بلکه باید نیرویی هماهنگ و اجتماعی شکل گیرد که بتواند ابزارهای سلطه او را تضعیف کند. در نظام دوحزبی آمریکا، مسئولیت اصلی مخالفت بر عهده حزب دموکرات است، اما رهبران این حزب در انجام این وظیفه ناکام بودهاند. در نتیجه، ائتلافی از جنبشهای مردمی بهعنوان اپوزیسیون واقعی در برابر اقتدارگرایی ترامپ پدید آمده است.
این «اپوزیسیون جنبشمحور» در نخستین سال ریاستجمهوری ترامپ به سرعت رشد کرد و در قالب مقاومتهای بدون خشونت علیه اداره مهاجرت و گمرک (ICE) و مشارکت میلیونها نفر در کارزارهای ملی بروز یافت. این جنبش که از حاشیه به نیرویی مرکزی بدل شده، بدون هدف کسب قدرت سیاسی، با تکیه بر اقدام مستقیم و همگرایی گروههای اجتماعی گوناگون عمل میکند و نقشهایی مشابه یک حزب مخالف را ایفا میکند: افشای دروغهای حاکمان، دفاع از منافع مشترک و جلب حمایت از بدیلهای اجتماعی.
این جنبش میتواند برنامه ماگا را با شکست روبهرو کند، ابتکارات ترامپ را متوقف سازد، دموکراتها را به کنش وادارد، بخشی از جمهوریخواهان را از اردوگاه او جدا کند و زمینه خیزشهای نافرمانی مدنی یا «اعتصابات اجتماعی» را در صورت لزوم فراهم آورد. در برابر مرحله جدید و خشنتر اقتدارگرایی ترامپ شامل گسترش اداره مهاجرت، اشغال نظامی شهرها و سرکوب سیاسی به بهانه قتل چارلی کرک، و همچنین حملات غیرقانونی علیه ایران و ونزوئلا و همدستی در کشتار غزه، جنبش مقاومت نیز به مرحله تازهای وارد شده است. مقاومت مدنی در لسآنجلس نمونهای از این تحول است که شامل پشتیبانی اجتماعی، شناسایی و رصد مأموران ICE، کمک متقابل به قربانیان حملات، مخالفت مقامهای ایالتی و شهری، امتناع باشگاه داجرز از ورود مأموران و خودداری هیئتهای منصفه از صدور کیفرخواست بود. در پی این افشاگریها، افکار عمومی در کالیفرنیا و سراسر کشور علیه سیاستهای ضد مهاجرتی ترامپ تغییر یافت.
در شهرهای دیگر مانند شیکاگو، واشنگتن، نیویورک و ممفیس نیز آمادهسازی برای مقاومت مشابهی در جریان است. مخالفت گسترده مردم و اتحادیهها در شیکاگو با استقرار گارد ملی چنان شدید بود که ترامپ ناچار به عقبنشینی شد. در حوزه بهداشت نیز، اقدام رابرت اف. کندی جونیور، وزیر بهداشت در تضعیف برنامههای واکسیناسیون با اعتراض گسترده انجمنهای پزشکی و استعفای مقامهای ارشد روبهرو شد و چند ایالت با تشکیل «اتحاد سلامت» استانداردهای علمی مستقل وضع کردند.
اپوزیسیون جنبشمحور از سه راهبرد همافزا بهره میگیرد: بیاثر کردن سیاستهای ترامپ، حذف سیاسی حامیان او از طریق رأیگیری، و سازماندهی اعتصابات اجتماعی برای ناممکن ساختن ادامه حکومت اقتدارگرایانه. هدف این جنبش بازگرداندن وضعیت پیش از ترامپ نیست، بلکه ساختن جهانی تازه بر پایه همکاری و توافق بر اهداف فوری است. چنین فرایندی میتواند سرآغاز «تولد دوباره آزادی» باشد و دفاع اجتماعی در برابر ماگا را به بنیان جامعهای نوین بدل سازد./ منبع



