اروپاامنیت و دفاعخارجی

اروپا پس از گسست ایالات متحده: تغییر یا نابودی

چیزی که واشنگتن امروز آن را «بازتنظیم راهبردی» معرفی می‌کند، در واقع پذیرش دیرهنگام این واقعیت است که رابطه ترنس‌-آتلانتیک پیشاپیش دگرگون شده است.

به گزارش اطلس دیپلماسی، مقاله‌ای با عنوان «اروپا پس از گسست ایالات متحده: تغییر یا نابودی» به قلم ماسیج بوکووسکی (Maciej Bukowski) در مرکز تحلیل سیاست اروپا (Center for European Policy Analysis)  منتشر شده است. این مقاله استدلال می‌کند که موضع راهبردی جدید ایالات متحده، نه یک شوک انقلابی، بلکه رسمیت‌دادن به روندی چندساله است که وابستگی اروپا به آمریکا را مشروط‌‌‌تر می‌سازد. نویسنده با اشاره به فرسایش قدرت غرب و تمرکز قدرت در دامنه‌های غیرملموس، تأکید می‌کند اروپا برای بقا در نظم جدید جهانی و مقابله با تجدید حیات‌طلبی روسیه، باید از ظرفیت‌های عظیم خود برای خودمختاری راهبردی استفاده کند. در ادامه، چکیده مطلب آمده است.

راهبرد امنیت ملی جدید ایالات متحده صرفاً واقعیتی را رسمیت می‌بخشد که سال‌ها است در حال توسعه بوده و تحت‌تأثیر تغییر آرام قدرت و کاهش توجه قرار گرفته است. پیوند ترنس-‌آتلانتیک از یک تعهد راهبردی دوجانبه به یک فرض قدرتمند تبدیل شده بود: امنیت یک سو، پیش‌شرط امنیت سوی دیگر است. اما رویکرد کنونی آمریکا، به‌ویژه تحت ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، حقیقت سردتری را منعکس می‌کند: واشنگتن کاملاً در جهت منافع خود عمل می‌کند. پس از بیش از دو دهه «جنگ علیه ترور»، اعتراف ضمنی به‌دست آمد که قدرت غرب در حال فرسایش است.

قدرت امروز نه در قلمروی ملموس سرزمین، بلکه در دامنه‌های ناملموس داده، استانداردها و سکوها نمود می‌یابد. در این محیط، ایالات متحده دیگر استقرار یک حضور نظامی بزرگ و دائمی در اروپا را سودمند نمی‌بیند. منطق نوظهور، حمایت گزینشی و نفوذ از راه دور را ترجیح می‌دهد و وابستگی جای خود را به اختیاری‌بودن می‌دهد. با این حال، اروپا دقیقاً در همان دامنه‌های ناملموس قدرت، به ایالات متحده وابسته است؛ شرکت‌های آمریکایی بر زیرساخت‌های ابری و سامانه‌های امنیت سایبری اروپا تسلط دارند. همچنین، ایالات متحده به‌سرعت به‌عنوان تأمین‌کننده غالب گاز طبیعی ما به اروپای مرکزی، شرقی و جنوبی تثبیت می‌شود. دولت ترامپ در تلاش برای اعمال سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن»، هم‌زمان آلمان را به‌عنوان رهبر مورد انتظار برای دفاع از اروپا معرفی می‌کند و در صدد ایجاد روابط ممتاز با مجموعه‌ای منتخب از کشورهای اتحادیه اروپا است. تهدید روسیه برای اعضای شمالی و مرکزی ناتو (مانند کشورهای بالتیک، آلمان و لهستان) وجودی است، اما برای دیگران، روسیه صرفاً مشکلی است که باید مدیریت شود. اروپا فاقد ظرفیت برای اقدام مستقل نیست؛ اروپا سرمایه را در مقیاسی بی‌نظیر مدیریت می‌کند، پایگاه صنعتی عمیق و نیروی کار ماهر دارد. مشکل اروپا نه ظرفیت، بلکه نظم و وحدت است. خودمختاری راهبردی اروپا، نه به‌دلیل کمبود منابع، بلکه به‌دلیل به‌تعویق‌انداختن، تضعیف یا معکوس کردن تصمیم‌ها شکست خواهد خورد. چالش اصلی، توافق بر سر اولویت‌ها و پایداری در اجرای آن‌هاست. اروپا زمان زیادی برای انطباق داشته، اما رهبران آن این فرصت را از دست داده‌اند. روسیه اکنون آشکارا نظم امنیتی اروپا را تهدید می‌کند. اروپا باید این لحظه را نه فقط به‌عنوان یک بحران، بلکه به‌عنوان فرصتی برای ابداع خود ببیند و به‌سرعت تغییر کند، زیرا زمان در حال اتمام است./ منبع

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا