هزینه شکوفایی آمریکا
بهگزارش اطلس دیپلماسی، مقالهای با عنوان «هزینه شکوفایی آمریکا» که بهقلم مایکل سوبولیک (Michael Sobolik)، در اندیشکده هادسون (Hudson)، منتشر شده است، معتقد است که خودداری آمریکا از پذیرش بدهبستانها در مواجهه با چین بهویژه در حوزه ایدئولوژی و اطلاعات، به تسلیم یکجانبه در برابر پکن منجر شده و این مشکل ریشه در باور نادرست به «فرقه شکوفایی» دارد. در ادامه چکیده این مقاله را میخوانید.
دونالد ترامپ، در دسامبر ۲۰۲۴، پیش از شروع ریاستجمهوری اظهار داشت که آمریکا و چین میتوانند مشکلات جهان را حل کنند، اما چهار ماه بعد در پی جنگ تجاری آغازشده در آوریل ۲۰۲۵، به دنبال انزوای اقتصادی چین بود. حامیان او این اقدامات -مانند ممنوعیت فروش نیمهرساناهای شرکتهایی مثل انویدیا به چین، بستن راههای فرار تعرفه برای شرکتهای مُد سریع (Fast Fashion) مثل تِمو و شِین و کنترل صادرات تراشههای هواوی- را بخشی از «جداسازی استراتژیک» با چین میدانند. اما من معتقدم آمریکا در حوزههای کلیدی برای CCPیعنی ایدئولوژی و اطلاعات، در حال تسلیم است و حتی به نفع پکن عمل میکند. این مشکل نه به ترامپ یا جو بایدن، بلکه به باور نادرست آمریکا به «فرقه شکوفایی» برمیگردد که بدهبستانها را نادیده میگیرد.
پس از پیروزی در جنگ سرد، آمریکا درسهای نادرستی گرفت. بیل کلینتون در سال ۱۹۹۴ ادعا کرد که امنیت، شکوفایی اقتصادی و دموکراسی همافزا هستند و تجارت با اقتصادهای روبهرشد به امنیت و آزادی منجر میشود. این خوشبینی که ریشه در ایده «جهان جدید» جرج اچدبلیو بوش داشت، بر این تصور بود که آمریکا میتواند بدون بدهبستان پیش برود. «راینهولد نیبور» -متفکر معاصر- این را «فرقه شکوفایی آمریکا» نامید؛ باوری که تولید مداوم تنشهای اجتماعی را کاهش میدهد اما نمیتواند مشکلات عمیق را حل کند. «اندی کراوچ» -متفکر معاصر- از فناوری یکپارچهای سخن بهمیان آورده است که وابستگی را حذف میکند، اما این توهم است. ادغام چین در اقتصاد جهانی از طریق تجارت و کالاهای ارزان، بازارهای صادراتی را برای شرکتهای آمریکایی و کاهش نرخ بهره از طریق سرمایهگذاری چینیها در اوراق قرضه را برای آمریکا ایجاد کرد، اما به تقویت سیاسی و اقتصادی حزب کمونیست چین (CCP) منجر شد. برخلاف وعدهها، پکن به جای آزادسازی، از پول و فناوری آمریکا برای سرقت مالکیت معنوی، کنترل شرکتها و تهدید اقتصاد استفاده کرد.
حزب کمونیست چین از سال ۲۰۱۳، با «سند شماره ۹» بر تهدیدات ایدئولوژیک غرب همچون دموکراسی، حقوق بشر و آزادی مطبوعات تمرکز کرد. این سند خواستار کنترل اینترنت و افکار عمومی شد. شی جینپینگ در سال ۲۰۲۱ بر هدایت «گفتمان خارجی» برای جلب حمایت جهانی تأکید کرد. تیکتاک که رسانههای چینی در سال ۲۰۲۱ به آن اشاره کردند، به ابزاری برای جنگ روانی تبدیل شده است. تحقیقات نشان میدهد استفاده بیشتر از تیکتاک، با نگاه مثبتتر به حزب کمونیست چین در میان کاربران آمریکایی مرتبط است. ترامپ با امضای فرمان اجرایی ۱۴۱۶۶ در ژانویه ۲۰۲۵، اجرای قانون حفاظت از برنامههای تحت کنترل دشمن را متوقف کرد و تیکتاک را که ۱۳۵ میلیون کاربر آمریکایی دارد، بیخطر خواند. این تصمیم به حزب کمونیست چین اجازه داد محتوای ضداسرائیلی، نامه بنلادن و تبلیغات همدلانه با قربانیان جنگ تجاری را تقویت کند.
ترامپ همچنین کمکهای خارجی از جمله بودجه بنیاد ملی دموکراسی (NED)را به مدت ۹۰ روز متوقف کرد و آنها را مخل صلح خواند؛ عبارتی که طنین تبلیغات حزب کمونیست چین را دارد. در مارس ۲۰۲۵، آژانس رسانهای جهانی آمریکا و رادیو آسیای آزاد (RFA) بهعنوان «غیرضروری» اعلام و بودجهشان قطع شد. بایدن نیز در سال ۲۰۲۱ علیه قانون پیشگیری از کار اجباری اویغورها لابی کرد، تحقیقات FBI درباره بالن جاسوسی چین را پنهان کرد، و تأثیر بدخیم حزب کمونیست چین را از اسناد حذف نمود. شرکتهای آمریکایی مثل مایکروسافت و مککنزی و اینفلوئنسرهایی مانند «درو بینسکی» نیز با نادیده گرفتن جنایات حزب کمونیست چین، به تبلیغ آن کمک کردهاند.
فرقه شکوفایی، با انکار بدهبستان بین منافع اقتصادی و ملی، آمریکا را در برابر چین تضعیف کرده است. تعطیلی تیکتاک برای ترامپ هزینه سیاسی دارد، و حمایت از NED و RFA روایتهای داخلی را پیچیده میکند. اما بدون پذیرش این هزینهها، آمریکا در حوزه ایدئولوژی که نقطه ضعف چین است، بازنده خواهد بود. راهحل، پذیرش واقعیت و مدیریت بدهبستانهاست، وگرنه دیگران منافع آمریکا را به خطر خواهند انداخت. / منبع



