مهمانی گتسبی ترامپ در مارا لاگو، نادیده گرفتن بحرانها و تداوم سیاستهای نابرابری اقتصادی را آشکار میکند.
به گزارش اطلس دیپلماسی، یادداشتی با عنوان « مهمانی گتسبی بزرگ ترامپ، سبد حمایتی نمیپذیرفت» به قلم مولی جونگ-فاست (Molly Jong-Fast) در نیویورک تایمز (New York Times) منتشر شده است. این یادداشت به بررسی تناقضات اجتماعی و اقتصادی در ایالات متحده در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ میپردازد و برگزاری یک مهمانی لوکس با تم گتسبی بزرگ در شرایط بحران اقتصادی و اجتماعی را به نقد میکشد. در ادامه، چکیده این مطلب آمده است.
امسال صدمین سالگرد انتشار کتاب «گتسبی بزرگ» اثر اف. اسکات فیتزجرالد است، کتابی که احتمالاً در دوران مدرسه مجبور به خواندن آن شدهاید، اما وقتی آن را بهعنوان یک بزرگسال دوباره میخوانید، مفاهیم آن بیشتر به چشم میآید. بهویژه اگر زندگی شما را آنطور که باید به چالش کشیده باشد تا بفهمید که شخصیت افسانهای و پر زرق و برق جِی گتسبی، که خود را بهعنوان یک مرد مهمانیباز و خودساخته معرفی میکرد، در واقع فردی نیست که باید از او الگو گرفت. او قهرمان داستان نبود و در نهایت پایان ناخوشایندی برایش رقم خورد.
دولت ترامپ در ماه اکتبر سال ۲۰۱۹، در شرایطی که دولت فدرال بسته بود و میلیونها آمریکایی بهدلیل عدم دسترسی به کمکهای غذایی، در آستانه بحران قرار داشتند، در مارا لاگو مهمانی با تم «گتسبی بزرگ» برگزار کرد. تصویری از ترامپ وجود داشت که در آن در میان هیاهویی از فعالیتها قرار داشت و در کنار او مارکو روبیو، وزیر خارجه، و سایر مهمانان در حال خوشگذرانی بودند. این صحنه تضادی آشکار با شرایط بحرانی کشور ایجاد میکرد.
داستان گتسبی در تابستان سال ۱۹۲۲ و در دوران ریاستجمهوری وارن جی. هاردینگ میگذرد، زمانی که کشور شاهد رسواییهایی همچون « Teapot Dome» و فسادهای گسترده دیگر بود. سال پیش از انتشار کتاب، محدودیتهای سختگیرانهای برای مهاجرت به ایالات متحده وضع شد که موجب محدودیت ورود مهاجران اروپای جنوبی و یهودیان شد. دهه ۲۰۰۰ میلادی، زمانی پر از ثروتسازی سریع و نظارت کم بود. در صورتی که گتسبی و مهمانانش در آن دوران بهجای استراحت در ویلاهای ساحلی، از دنیای پرهیاهوی فناوریهای نوینی همچون کریپتوکارنسی و هوش مصنوعی بهره میبردند، شاید چیزی شبیه به آنچه در حال حاضر شاهد آن هستیم، به وقوع میپیوست. با وجود نشانههایی از حباب اقتصادی، نابرابری گسترده و نرخ بالای عدم اشتغال در ایالات متحده، بحرانهای مشابهی در حال شکلگیری است.
در حال حاضر، شکاف درآمدی در آمریکا بسیار زیاد شده است و دهک بالای درآمدی تقریباً نیمی از مصرف کشور را به خود اختصاص دادهاند. از سوی دیگر، بهخاطر کاهش بودجه و عدم اشتغال، بسیاری از مردم در پرداخت اقساط خودرو و افزایش هزینههای بیمه به مشکل برخورد کردهاند. این بحرانها همگی در سایه سیاستهای ترامپ قرار دارند که از طریق کاهش مالیات و اصلاحات « Medicaid»، اولویتهای دولت را در مسیر معینی قرار داده است. در حالی که سیاستهای جدید رضایت عمومی را جلب نکردهاند و بهوضوح با نارضایتیهای گستردهای مواجه هستند.
ترامپ در دوران ریاستجمهوریاش موفق شد تا نارضایتی عمومی را بهعنوان ابزاری برای پیروزیهای انتخاباتی به کار بگیرد. شعارهایی مانند «تخلیه باتلاق» و «اصلاح سیستم دستکاریشده» که از طریق آن به اقبال عمومی رسید، در عمل به کاهش حمایت از قشرهای محروم و تقویت ثروتمندان انجامید. این سیاستها شامل انتخاب افراد بسیار ثروتمند مانند ایلان ماسک بهعنوان مشاوران دولت میشود.
در نهایت، ترامپ در دوران ریاستجمهوریاش بیشتر بهجای عمل به وعدههایش، به استفاده از قدرت خود برای ترویج منافع شخصی و بستگانش پرداخت. اولویتهایش بهوضوح نشاندهنده توجه به انتقام و منافع شخصی هستند. همانطور که در کتاب «گتسبی بزرگ»، نیک کاراوی با توصیف تام و دیزی بیوکننها از آنها بهعنوان افرادی بیدقت یاد میکند که همهچیز و موجودات را نابود میکنند و بعد به پول یا بیتوجهی خود پناه میبرند، وضعیت ترامپ نیز بهنوعی مشابه بهنظر میرسد. او بهجای رسیدگی به مشکلات واقعی مردم، بیشتر در پی بهدست آوردن منفعت شخصی و انتقام از مخالفان خود است. در نهایت، همانطور که در داستان گتسبی شاهد بودیم، وضعیت کنونی آمریکا، با توجه به بحرانهای اقتصادی و اجتماعی، احتمالاً به سرنوشتی مشابه دهه ۱۹۲۰ خواهد رسید./ منبع



