اختصاصی اطلس

خشکی در برابر دریا: ریشه‌های جغرافیایی رقابت جهانی

جهان امروز در بزنگاهی تاریخی ایستاده است؛ جایی که دو دیدگاه کاملاً متمایز از مفهوم قدرت با یکدیگر تقابل دارند. قدرت‌های قاره‌ای، مانند روسیه و چین، قدرت را در سلطه بر سرزمین و گسترش قلمرو جغرافیایی می‌جویند. در سوی دیگر، قدرت‌های دریایی به رهبری ایالات متحده، برتری را در تسلط بر آبراه‌ها، شبکه‌های تجاری و نفوذ اقتصادی تعریف می‌کنند. این کشمکش دیرینه میان خشکی و دریا، میان قلمرو و تجارت، اکنون نظم جهانی را چنان بازسازی می‌کند که می‌تواند سرنوشت قرن بیست‌ویکم را رقم زند؛ یا به‌سوی شکوفایی هدایت کند یا به ورطه منازعه بکشاند.

اهمیت این موضوع هیچ‌گاه تا این حد برجسته نبوده است. بیش از ۹۰ درصد تجارت جهانی از طریق آبراه‌ها جریان دارد و دوسوم ثروت جهان در نواحی ساحلی شکل می‌گیرد. با شدت‌گرفتن تنش‌ها در دریای جنوبی چین و بهره‌گیری روسیه از «ناوگان سایه» برای دورزدن تحریم‌ها، این رقابت ژئوپلیتیکی جهان را در آستانه تقسیم به بلوک‌های متخاصم قرار داده است. پیامدهای این تقابل می‌تواند زنجیره‌های تأمین، بازارهای مالی و روابط دیپلماتیک را در سراسر کره زمین به‌گونه‌ای عمیق تحت تأثیر قرار دهد.


الزام جغرافیایی

جغرافیا، بیش از ایدئولوژی، راهبردهای کلان را رقم می‌زند. قدرت‌های قاره‌ای، که در محاصره مرزهای زمینی و همسایگان بالقوه متخاصم قرار دارند، به‌گونه‌ای ذاتی بر دفاع از سرزمین و گسترش قلمرو اولویت می‌نهند. آن‌ها ارتش‌هایی عظیم می‌سازند، مرزها را مستحکم می‌کنند و قدرت را در گرو افزایش گستره سرزمینی تحت سلطه خود می‌بینند.

در مقابل، قدرت‌های دریایی دیدگاهی متفاوت دارند. در سایه امنیت اقیانوس‌ها، آن‌ها بر تسلط بر مسیرهای دریایی و خطوط تجارت جهانی متمرکزند؛ شریان‌هایی که حیات تجارت بین‌المللی به آن‌ها وابسته است. این کشورها ناوگان‌های دریایی قدرتمند می‌سازند، اتحادهای راهبردی را تقویت می‌کنند و به این درک رسیده‌اند که نفوذ اقتصادی اغلب از فتح سرزمین ارزشمندتر است.

این شکاف امروز به شکلی چشمگیر خود را نشان می‌دهد. «ناوگان سایه» روسیه، متشکل از بیش از شش‌صد کشتی که خارج از استانداردهای ایمنی بین‌المللی عمل می‌کنند، تلاش یک قدرت قاره‌ای برای نظامی‌سازی تجارت دریایی است. این کشتی‌ها، که بسیاری از آن‌ها فاقد بیمه و با نگهداری نامناسب هستند، تحریم‌های غربی را دور می‌زنند، اما همزمان خطر حوادث دریایی را افزایش داده و هزینه‌های جهانی حمل‌ونقل را بالا می‌برند. این، نبردی اقتصادی است که در پوشش تجارت پنهان شده است.

رویکرد چین، پیچیده‌تر اما به همان اندازه تأثیرگذار است. پکن با ساخت جزایر مصنوعی در دریای جنوبی چین، عملاً مرزهای دریایی را نه از راه دیپلماسی، بلکه با بتن و فولاد بازسازی می‌کند. این تأسیسات، کنوانسیون سازمان ملل در مورد حقوق دریاها (UNCLOS) را به چالش می‌کشند و مسیرهایی را تهدید می‌کنند که سالانه پنج تریلیون دلار تجارت جهانی از آن‌ها عبور می‌کند.

با این حال، قدرت‌های دریایی نیز از خطا مبرا نیستند. ایالات متحده، هرچند مدافع کنوانسیون سازمان ملل در مورد حقوق دریاها (UNCLOS) است، خود هرگز آن را به تصویب نرسانده و این امر پایه حقوقی استدلال‌هایش را تضعیف می‌کند. عملیات «آزادی ناوبری» واشنگتن، که با هدف به چالش‌کشیدن ادعاهای چین انجام می‌شود، از نگاه پکن اقدامی تحریک‌آمیز به‌شمار می‌آید و به‌جای کاهش تنش، آن را تشدید می‌کند.

الگوهای تاریخی، پیامدهای امروز

این رقابت با الگویی هشداردهنده در تاریخ تکرار شده است. راهبرد دریایی بریتانیا، بلندپروازی‌های قاره‌ای ناپلئون را نه در میدان‌های نبرد زمینی، بلکه با تسلط بر تجارت و تأمین مالی ائتلاف‌ها درهم شکست. دریا به بریتانیا این امکان را داد تا جریان تجارت فرانسه را خفه کند، در حالی که از گزند «ارتش بزرگ» ناپلئون در امان ماند.

انقلاب صنعتی برتری‌های دریایی را تقویت کرد. کشورهایی که مسیرهای دریایی را در اختیار داشتند، ثروتی انباشتند که به آن‌ها امکان سرمایه‌گذاری در فناوری و نوآوری را داد و چرخه‌ای پیشرونده از قدرت و رفاه پدید آورد. آلمان و ژاپن، که در آغاز قدرت‌های قاره‌ای بودند، به جای پذیرش تجارت دریایی، به سوی جنگ‌های توسعه‌طلبانه روی آوردند؛ تصمیم‌هایی که به شکست‌هایی ویرانگر انجامید.

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شاید روشن‌ترین درس را به ما آموخته است. تمرکز بیش از حد مسکو بر کنترل سرزمین و هزینه‌های سنگین نظامی مبتنی بر خشکی، در نهایت به ورشکستگی کشور انجامید و نشان داد که راهبردهای صرفاً قاره‌ای در جهان مدرن توانایی رقابت با قدرت‌های بزرگ را ندارند.

چالش ترکیبی

رقابت امروز از پیچیدگی بی‌سابقه‌ای برخوردار است. چین راهبردی ترکیبی را پیش می‌برد که جاه‌طلبی‌های سرزمینی قاره‌ای را با گسترش تجاری در پهنه دریاها درهم‌آمیخته است. ابتکار «کمربند و جاده» قاره اوراسیا را به هم پیوند می‌دهد و در عین حال، قدرت دریایی چین را به‌سوی اقیانوس هند سوق می‌دهد. این رویکرد دوگانه، که تا حدی از تأکید آلفرد ماهان، نظریه‌پرداز قدرت دریایی، الهام گرفته، مستقیماً هژمونی دریایی ایالات متحده را به چالش می‌کشد.

تحولات اخیر این دگرگونی را آشکارتر کرده است. گشت‌های مشترک دریایی روسیه و چین در دریای ژاپن، نشانه‌ای از همکاری فزاینده میان قدرت‌های قاره‌ای است. این شراکت‌ها، که می‌توانند کره شمالی و برخی کشورهای همسو در جنوب جهانی را در بر گیرند، تهدیدی برای شکل‌گیری بلوکی رقیب هستند که شاید تا سال ۲۰۳۵ جهان را به دو اردوگاه تقسیم کند.

نظام دریایی اکنون به ابزاری برای نبرد تبدیل شده است. کابل‌های زیردریایی، که ۹۹ درصد ارتباطات جهانی را منتقل می‌کنند، نقطه ضعفی حیاتی هستند که می‌توانند اقتصاد جهانی را فلج کنند. حملات حوثی‌ها به کشتیرانی در دریای سرخ، از هم‌اکنون مسیرهای اصلی تجارت را تغییر داده و نشان داده است که حتی بازیگران غیردولتی نیز توانایی گروگان‌گرفتن گلوگاه‌های دریایی را دارند.

همگرایی حوزه‌ها

تمایز میان خشکی و دریا به شکلی نگران‌کننده در حال کمرنگ‌شدن است. ایالات متحده با استقرار موشک‌های زمینی در فیلیپین، از عملیات دریایی پشتیبانی می‌کند. چین نیز دفاع ساحلی را با گسترش دریایی درهم‌آمیخته و مناطق کنترلی هم‌پوشانی ایجاد کرده که راهبردهای سنتی دریایی را پیچیده‌تر می‌سازد.

این همگرایی فراتر از تجهیزات نظامی است. تحریم‌ها، که ابزار کلیدی قدرت‌های دریایی‌اند، روزبه‌روز دسترسی قدرت‌های قاره‌ای به شبکه‌های مالی و حمل‌ونقل جهانی را هدف قرار می‌دهند. حذف روسیه از سیستم سوئیفت و محدودیت‌های دسترسی به بنادر آن، نمونه‌ای از جنگ اقتصادی است که از طریق اهرم‌های دریایی اعمال می‌شود.

ظهور هوش مصنوعی و جنگ سایبری، لایه‌های جدیدی به این رقابت دیرینه افزوده است. کنترل زیرساخت‌های اینترنتی زیردریایی، اکنون به اندازه پایگاه‌های سنتی دریایی اهمیت یافته است. سامانه‌های ناوبری و ارتباطات فضایی، که تجارت دریایی را هدایت می‌کنند، به اهدافی برای اخلال و حمله تبدیل شده‌اند.

انتخاب پیشِ رو

جهان در برابر گزینه‌ای تعیین‌کننده قرار گرفته است. مسیر کنونی به‌سوی شکل‌گیری بلوک‌های متخاصم پیش می‌رود: ائتلافی قاره‌ای به رهبری چین در برابر اتحادی دریایی به محوریت آمریکا. چنین شکافی می‌تواند بدترین جنبه‌های رقابت جنگ سرد را بازآفرینی کند، اما این‌بار با مخاطرات اقتصادی به‌مراتب سنگین‌تر و سلاح‌هایی به‌غایت ویرانگرتر.

تاریخ گواهی می‌دهد که راهبردهای دریایی، که بر تجارت و همکاری استوارند، در نهایت از رویکردهای صرفاً قاره‌ایِ متمرکز بر سلطه سرزمینی پایدارترند. با این حال، قدرت‌های دریایی باید فراتر از برتری نظامی گام بردارند و فرصت‌های اقتصادی واقعی و احترام به حاکمیت دیگران را ارائه دهند.

جایگزین رقابت بلوکی، نه هژمونی آمریکا، بلکه نظامی مبتنی بر قواعد است که منافع مشروع هر دو دسته قدرت‌های قاره‌ای و دریایی را دربرگیرد. این امر ایجاب می‌کند که قدرت‌های دریایی از ابزارهای تحریم و فشار نظامی فاصله گرفته و به‌سوی ادغام حقیقی اقتصادی و همکاری نهادی حرکت کنند.

به‌سوی ثبات از مسیر تجارت

آینده نه در گزینش میان خشکی و دریا، بلکه در به‌رسمیت‌شناختن پیوند عمیق و متقابل آن‌هاست. قدرت‌های قاره‌ای برای رونق خود به دسترسی به شبکه‌های تجاری دریایی وابسته‌اند، و قدرت‌های دریایی به زنجیره‌های تأمین زمینی پایدار و منابع خام نیاز دارند. هر دو به کابل‌های زیردریایی، سامانه‌های ناوبری ماهواره‌ای و شبکه‌های مالی جهانی متکی‌اند که از مرزهای جغرافیایی فراتر می‌روند.

موفقیت در گرو آن است که قدرت‌های دریایی از برتری‌های سنتی خود ــ نوآوری، شبکه‌های تجاری و ائتلاف‌های راهبردی ــ بهره‌مند شوند، اما همزمان نگرانی‌های امنیتی مشروع قدرت‌های قاره‌ای را نیز به‌رسمیت بشناسند. این به‌معنای پیشنهاد ادغام اقتصادی به‌جای انزوا، و اصلاحات نهادی به جای طرد است.

اهمیت این موضوع از این روشن‌تر نمی‌شود. جهانی که به بلوک‌های جغرافیایی رقیب تجزیه شود، در معرض بازآفرینی ویرانگرترین نزاع‌های تاریخی قرار می‌گیرد، اما این‌بار با تسلیحات قرن بیست‌ویکم و اقتصادهایی چنان درهم‌تنیده که هر اختلالی را چندبرابر می‌کنند. در مقابل، نظامی جهانی که منابع قاره‌ای و شبکه‌های دریایی را یکپارچه سازد، می‌تواند رفاه و امنیتی بی‌مانند به ارمغان آورد.

جغرافیا شاید سرنوشت‌ساز باشد، اما قفس نیست. انتخاب میان همکاری یا رقابت، میان پیوستگی یا جدایی، همچنان در دستان ماست. پرسش این است که آیا از آموخته‌های تاریخ بهره خواهیم برد یا محکوم به تکرار فجایع آن خواهیم بود.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا