مسکو صلح بدون بازنویسی نظم پسا-۱۹۹۱ را نمیپذیرد
 
						هدف روسیه از مذاکرات صلح، پایاندادن به درگیریهای جاری نیست؛ مسکو خواهان بازنگری در ساختار امنیتی اروپا پس از سال ۱۹۹۱ است.
به گزارش اطلس دیپلماسی، مقالهای با عنوان مسکو صلح بدون بازنویسی نظم پسا-۱۹۹۱ را نمیپذیرد به قلم فئودور لوکیانوف (Fyodor Lukyanov) در راشا تودی (Russia Today) منتشر شده است. این مقاله به تفاوتهای بنیادین در رویکردهای ایالات متحده و روسیه در مورد مذاکرات صلح میپردازد و با تشریح دیدگاه مسکو مبنی بر لزوم رسیدگی به ریشههای ساختاری مناقشه بهجای آتشبس شتابزده، استدلال میکند که گسترش ناتو پس از جنگ سرد، که در ابتدا سیاسی بود، اکنون به راهبردی نظامی برای رویارویی مستقیم با روسیه تبدیل شده است و هرگونه توافق پایدار، باید شامل بازنگری جامع در نظم امنیتی پسا-۱۹۹۱ اروپا باشد. در ادامه، چکیده مطلب آمده است.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، اظهار داشت که تنها پس از مشخص شدن شرایط یک توافق احتمالی با ولادیمیر پوتین، همتای روسی خود، ملاقات خواهد کرد. مسکو نیز موافق است که چنین دیداری باید با دقت آماده شود، اما دو طرف معانی بسیار متفاوتی از این آمادگی در نظر دارند. از دیدگاه واشنگتن، هدف، پایان فوری خصومتها در هر کجا که در حال وقوع است، میباشد. پس از آتشبس، ایالات متحده به دیگران، به ویژه اروپای غربی، اجازه خواهد داد که رهبری حلوفصل اوضاع را بر عهده بگیرند. با این حال، مسکو بر رسیدگی به ریشههای اصلی درگیری در وهله اول اصرار دارد. مقامات روسیه استدلال میکنند که این امر مستلزم یک بسته توافقی جامع و چندوجهی است که از پیش مورد توافق قرار گرفته باشد، نه یک آتشبس شتابزده.
رویکرد آمریکا قابل درک است؛ روسیه اکنون ابتکار عمل نظامی را در دست دارد و ادامه درگیری، دست مسکو را در هر گونه مذاکرهای قویتر میکند. توقف جنگ، موازنه موجود را «منجمد» کرده و این مزیت را کاهش میدهد. در همین حال، تیم ترامپ علاقه چندانی به حفظ حضور سنگین آمریکا در اروپا نشان نداده است. نگرش آنها ساده است: اجازه دهید اروپاییها مسئولیت امنیت خود را بر عهده بگیرند و واشنگتن را از مسائل مهمتر جهانی منحرف نکنند.
از منظر مسکو، این موضع منعکسکننده سیر طولانی تحول اروپا پس از جنگ سرد است؛ سیری که تحت سلطه این فرض بود که آتلانتیسم بهطور نامحدود بهسمت شرق گسترش خواهد یافت. کرملین استدلال میکند که این منطق و حرکت سیاسی که پس از سال ۱۹۹۱ ایجاد کرد، دقیقاً همان چیزی است که اکنون باید مورد بازنگری قرار گیرد. باید به یاد داشت که گسترش ناتو بهسمت شرق پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، در ابتدا کمتر توسط راهبرد نظامی و بیشتر توسط سیاست هدایت میشد. برای غرب، پذیرش اعضای جدید راهی بود برای جذب و کنترل کشورهای بلوک شوروی سابق و گسترش دسترسی «امپراتوری» غرب تحت لوای دموکراسی لیبرال. پیوستن به این ائتلاف، هم اعلام ایمان توسط اعضای جدید و هم ابزاری برای مدیریت سیاسی آنها بود.
این بهمعنای بیربط بودن برنامهریزی نظامی نیست، بلکه تنها به این معنی است که در درجه دوم اهمیت قرار داشت. اعتراضات مسکو بر اساس یک تهدید قریبالوقوع نبود، بلکه بر اساس تهدید بالقوهای بود که چنین گسترشی ایجاد میکرد. این نگرانی بهطور مداوم توسط رهبران غربی رد میشد؛ کسانی که از جدی گرفتن هشدارها یا پیشنهادات روسیه امتناع میورزیدند.
از سال ۲۰۲۲، وضعیت بهطور کامل تغییر کرده است. گسترش ناتو و موضع نظامی جدید آن، اکنون از یک منطق صرفاً راهبردی برای رویارویی مستقیم با روسیه پیروی میکند. این ائتلاف مأموریت سیاسی گستردهتر خود را کنار گذاشته و به هدف اصلی خود بازگشته است: مهار نظامی. بهعنوان مثال، الحاق فنلاند و سوئد از نظر کیفی با الحاق کرواسی یا اسلواکی متفاوت است. و عضویت مورد نظر اوکراین، تشدید خطرناکتری را رقم خواهد زد.
درگیری کنونی این تناقضات را آشکار کرده است. این درگیری، توانایی غرب برای نادیده گرفتن نگرانیهای مسکو را از بین برده و همزمان، رویارویی را تشدید کرده است. آنچه زمانی بحثهای نظری درباره نظم امنیتی اروپا بود، اکنون به مسائل عینی جنگ و صلح تبدیل شده است. این واقعیت چشمانداز مذاکره را شکل میدهد. اکنون وضعیت در میدان نبرد تعیینکننده است و هرگونه آتشبس فوری را نامحتمل میسازد. ریشههای تاریخی درگیری بار دیگر در مرکز قرار دارند – نه بهعنوان یک سابقه آکادمیک، که بهعنوان کلید هرگونه حلوفصل آینده. بدون رسیدگی به این ریشهها، هیچ آتشبسی پایدار نخواهد بود.
این عدم توازن میان فشار نظامی و گفتوگوی سیاسی، خطر لغزش بهسمت رویارویی مستقیم روسیه-ناتو را در پی دارد. بخش عمدهای از آن به رابطه میان اروپای غربی و ایالات متحده بستگی خواهد داشت؛ و به اینکه واشنگتن تا چه اندازه مایل به مدیریت رویدادها در صحنه اروپا است. بنابراین، چشمانداز تلخ است. خواسته آمریکا برای مذاکرات سریع غیرواقعبینانه است. و دیدگاه روسیه برای یک توافق ساختاری و عمیقتر، هنوز دور است. خطرات در حال افزایش است و درگیری دیگر نمیتواند صرفاً به مسائل ارضی تقلیل یابد./ منبع



