امنیت و دفاعخاورمیانهداخلی

ایران، اسرائیل و تله تهدید وجودی

به گزارش اطلس دیپلماسی، یادداشتی با عنوان «ایران، اسرائیل و تله تهدید وجودی» به قلم عبدالرضا داوری، منتشرشده در دیپلماسی‌ایرانی، نقش تهدیدسازی ایران به‌عنوان راهبرد بقای اسرائیل را در بستر تحولات منطقه‌ای و سیاست‌های رسانه‌ای بررسی می‌کند و نشان می‌دهد چگونه تغییر گفتمان سیاسی در ایران، تصویر این کشور را از یک بازیگر منطقه‌ای به تهدیدی جهانی تبدیل کرد؛ بنابر این تحلیل، بازاندیشی راهبردی در سیاست ارتباطی ایران برای مدیریت مخاطرات امنیتی و بازیابی ابتکار دیپلماتیک ضروری است. در ادامه، خلاصه این یادداشت را می‌خوانید.


نظام‌های سیاسی مبتنی بر هویت قومی یا دینی، برای تثبیت انسجام داخلی و مشروعیت‌بخشی به سیاست‌های امنیتی خود، به‌طور معمول نیاز به وجود یک تهدید خارجی دارند. اسرائیل با تکیه بر بنیان‌های قومی – دینی یهودی و رویکرد استثناگرایانه مذهبی، بخش مهمی از مشروعیت و امنیت خود را بر تعریف دائمی یک دشمن بیرونی قرار داده است. تا پیش از دهه ۱۹۹۰، کشورهای عربی مانند مصر، سوریه و عراق و همچنین سازمان آزادی‌بخش فلسطین این نقش را ایفا می‌کردند. اما با تغییر شرایط ژئوپلتیک منطقه، ازجمله فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، پایان جنگ خلیج‌فارس و روند صلح مادرید و اسلو، تهدیدات سنتی اسرائیل تضعیف شد و اسرائیل ناچار به بازطراحی راهبرد دشمن‌سازی گردید.

جنگ خلیج‌فارس در سال ۱۹۹۱ عملاً ارتش عراق را از معادلات امنیتی منطقه کنار گذاشت. همزمان، کنفرانس مادرید و توافقات اسلو در سال ۱۹۹۳ سازمان آزادی‌بخش فلسطین را به مسیر مصالحه سوق داد. مصر از سال ۱۹۷۹ و اردن از سال ۱۹۹۴ وارد روند صلح با اسرائیل شدند. با حذف بخش عمده‌ای از تهدیدات سنتی، اسرائیل به یک تهدید وجودی جدید برای بازتولید دکترین دفاعی خود نیاز پیدا کرد. در غیاب سایه تهدیدهای قدیمی، فضای مناسبی برای شکل‌دهی دشمن راهبردی جدید فراهم شد تا انسجام داخلی و برتری امنیتی اسرائیل ادامه یابد.

از سال ۱۹۹۳ به بعد، ایران به تدریج جایگزین تهدیدات پیشین شد. اندیشکده‌های امنیتی اسرائیلی همچون مرکز مطالعات امنیت ملی و مرکز بگین‌سادات با انتشار گزارش‌هایی، ایران را به عنوان تهدیدی روبه‌رشد در منطقه معرفی کردند. در سال ۱۹۹۶، سند راهبردی «A Clean Break» برای بنیامین نتانیاهو تهیه گردید که خواستار مهار فعال ایران و سوریه بود. به موازات این تحولات، رسانه‌های غربی نیز به تدریج تصویری از ایران ارائه دادند که این کشور را با کلیدواژه‌هایی همچون «حامی تروریسم» و «مخل صلح منطقه‌ای» توصیف می‌کرد و ایران را به تهدیدی فراتر از منطقه و در ابعاد جهانی مطرح ساخت. این فرایند تصویرسازی با اثرگذاری تدریجی، جایگاه ایران را در ساختار بحران‌های امنیتی غرب‌آسیا تثبیت کرد.

در دوران ریاست‌جمهوری ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴، سیاست رسمی ایران بر گفت‌وگو و تعامل فعال با اروپا و جهان تمرکز یافته بود. رویکرد انتقادی به سیاست‌های اسرائیل وجود داشت، اما فاقد لحن تهدیدآمیز و تند بود. در این دوره، حتی انتشار گزارش‌هایی علیه برنامه‌های هسته‌ای ایران، به‌واسطه تأکید بر مذاکره و اعتمادسازی در سطح بین‌الملل، با پاسخ‌های دیپلماتیک و استفاده از ظرفیت گفت‌وگو همراه بود. همین رویکرد موجب شد تلاش‌های اسرائیل برای معرفی ایران به عنوان تهدید فوری و آنی در سطح جهانی، با موانع گسترده‌ای مواجه شود و مقبولیت لازم را به دست نیاورد.

آغاز دوره جدید از سال ۱۳۸۴، با تغییر جدی سیاست‌خارجی ایران و اتخاذ لحن تند در عرصه منطقه‌ای همراه شد. سخنرانی جنجالی رئیس‌جمهور وقت در کنفرانس «جهان بدون صهیونیسم» و انتشار ترجمه بحث‌برانگیز آن در رسانه‌های غربی، زمینه‌ای وسیع برای تبلیغات اسرائیل فراهم آورد. نفی هولوکاست و شعارهایی پیرامون حذف اسرائیل از جمله موضوعاتی بود که در رسانه‌های جهانی بازتاب وسیعی یافت و بهانه‌ای ایده‌آل برای ارائه چهره‌ای رادیکال و تهدیدآفرین از ایران ایجاد کرد. این فضای جدید موجب شد که ادبیات رسانه‌ای و امنیتی اسرائیل بتواند جامعه‌جهانی را متقاعد سازد که ایران تهدیدی وجودی برای کل نظم منطقه‌ای و بین‌المللی است. در نتیجه، ایران در چارچوب جدید امنیتی و رسانه‌ای که اسرائیل در یک دهه ایجاد کرده بود، قرار گرفت.

در شرایط نوین پس از ۱۳۸۴، افکار عمومی جهانی به جای تمرکز بر حقوق فلسطینیان، نگرانی‌های خود را متوجه برنامه‌های موشکی و هسته‌ای ایران کرد. اقدامات نظامی، اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل علیه منافع ایران با همراهی ضمنی کشورهای غربی و برخی نهادهای بین‌المللی انجام پذیرفت. تحریم‌های چندلایه و مستمر، مبتنی بر ادبیات تهدید جهانی ایران توجیه پیدا کرد و موج حمایت‌های بین‌المللی از اقدامات تقابلی اسرائیل افزایش یافت. اسرائیل در این فضا، با استفاده از فرصت توافق‌های سازش مانند پیمان ابراهیم، موفق به تشکیل ائتلاف‌هایی با تعدادی از دولت‌های عربی علیه ایران شد و دایره فشارها را افزایش داد.

تغییر فضای راهبردی، جایگاه منطقه‌ای ایران را به‌شدت تحت تأثیر قرار داد و پیامی آشکار برای لزوم بازاندیشی در سیاست‌های ارتباطی، رسانه‌ای و امنیتی ایران به همراه داشت. تثبیت روایت تهدید وجودی ایران، تمرکز جهانی را از مسئله فلسطین منحرف کرد و توجه بین‌المللی را بر پرونده‌های موشکی و هسته‌ای ایران گسترش داد. برای خروج از فضای تحمیلی امنیتی و بازیابی ابتکار در عرصه دیپلماسی منطقه‌ای، بازتعریف گفتمان رسمی ایران بر پایه اصول حقوق بین‌الملل، تأکید بر عدالت منطقه‌ای، استفاده از ظرفیت‌های دیپلماسی فرهنگی، پرهیز از به‌کارگیری ادبیاتی با قابلیت سوءاستفاده، و سرمایه‌گذاری هدفمند در تولید روایت هوشمندانه از مواضع ایران در قالب‌های پذیرفته‌شده جهانی ضروری ارزیابی می‌شود./ منبع

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا