خارجیخاورمیانهنظام بین‌الملل و نهادها

کیش و مات در تهران؛ سقوط راهبرد آمریکا و اسرائیل

به‌گزارش اطلس دیپلماسی، مقاله‌ای با عنوان «کیش و مات در تهران؛ سقوط راهبرد آمریکا و اسرائیل» که به ‌قلم گرگ پنس (Greg Pence)، در میدل‌ایست مانیتور (Middle East Monitor)، منتشر شده است، به تحلیل پیامدهای جنگ اخیر ایران و اسرائیل پرداخته است و استدلال می‌کند که سیاست‌های نظامی یکجانبه آمریکا و اسرائیل نه‌تنها به تقویت موقعیت ایران در منطقه منجر شده است، که باعث انزوای دیپلماتیک آمریکا و اسرائیل و گرایش کشورهای عربی به‌سمت دیپلماسی با ایران شده است. نویسنده بر ناکامی راهبرد نظامی‌محور و اهمیت دیپلماسی منطقه‌ای در خاورمیانه جدید تأکید دارد. در ادامه گزیده این مقاله را می‌خوانید.


جنگ اخیر ایران و اسرائیل، که با هدف تضعیف «محور مقاومت» به رهبری ایران و تحکیم هژمونی اسرائیل طراحی شده بود، نتایجی برخلاف انتظارات واشنگتن و تل‌آویو به‌دنبال داشت. اسرائیل با حملات دقیق به زیرساخت‌های نظامی ایران، با پشتیبانی لجستیکی و اطلاعاتی آمریکا، توان دفاعی محور مقاومت را تا حدی تضعیف کرد، اما این برتری نظامی به انزوای دیپلماتیک منجر شد. خشم عمومی در کشورهای عربی از تخریب گسترده و تلفات غیرنظامی، کشورهایی مانند امارات و بحرین را که در چارچوب پیمان ابراهیم به عادی‌سازی روابط با اسرائیل تمایل داشتند، تحت فشار داخلی برای بازنگری این سیاست‌ها قرار داد. این نتیجه، از بی‌توجهی سیاست‌گذاران آمریکایی و اسرائیلی به واقعیت‌های اجتماعی و سیاسی منطقه ناشی شده است، که به اشتباه تصور می‌کردند برتری نظامی می‌تواند مقاومت علیه عادی‌سازی را درهم بشکند.

به‌طور غیرمنتظره، این جنگ کشورهای عربی را به دیپلماسی با ایران سوق داد. گزارش‌ها از مذاکرات محرمانه بین ایران و کشورهای عربی مانند عربستان، قطر و عمان برای احیای روابط دیپلماتیک و گسترش همکاری اقتصادی حکایت دارند. عربستان، پس از سال‌ها رقابت با تهران، به این نتیجه رسیده که ادامه سیاست‌های خصمانه ممکن است به انزوای دیپلماتیک آن منجر شود. این گرایش نشان‌دهنده درک جدید کشورهای عربی از نیاز به توازن در روابط منطقه‌ای است. ایران با بهره‌برداری از حمایت از آرمان فلسطین، جایگاه دیپلماتیک خود را تقویت کرده و به شریکی قابل‌اعتماد برای کشورهایی تبدیل شده که به‌دنبال کاهش وابستگی به غرب‌اند.

حمایت یکجانبه آمریکا از اسرائیل، که با هدف تحکیم هژمونی منطقه‌ای واشنگتن بود، به کاهش نفوذ آن در میان متحدان سنتی مانند مصر و اردن منجر شد. بی‌توجهی به پیامدهای انسانی جنگ و رد درخواست‌های عربی برای میانجی‌گری، اعتبار آمریکا به‌عنوان میانجی بی‌طرف را تضعیف کرد و فضا را برای بازیگرانی مانند چین و روسیه باز کرد. غرب آسیای جدید به سمت چندقطبی‌شدن حرکت می‌کند، جایی که هیچ بازیگری نمی‌تواند هژمونی خود را تحمیل کند. ایران با دیپلماسی فعال و حمایت از فلسطین، نقش کلیدی یافته، در حالی که اسرائیل با وجود برتری نظامی، منزوی‌تر شده است.

این تحولات نشان‌دهنده شکست راهبردی آمریکا و اسرائیل است که به توهم هژمونی نظامی وابسته بودند. سیاست‌های یکجانبه و بی‌توجه به پیچیدگی‌های منطقه، نه‌تنها اهداف آن‌ها را محقق نکرد، بلکه ایران را تقویت و کشورهای عربی را به تهران نزدیک‌تر کرد. ادامه این مسیر، انزوای بیش‌تر و کاهش نفوذ آمریکا و اسرائیل را به‌دنبال خواهد داشت. غرب آسیای جدید، برخلاف انتظارات واشنگتن و تل‌آویو، نتیجه مقاومت منطقه‌ای در برابر راهبردهای کوتاه‌مدت و نظامی‌محور آن‌هاست و دیپلماسی و همکاری منطقه‌ای را در اولویت قرار داده است./ منبع

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا