چگونه بقای سیاسی نتانیاهو به نسلکشی در غزه وابسته است
به گزارش اطلس دیپلماسی، مقالهای با عنوان «چگونه بقای سیاسی نتانیاهو به نسلکشی در غزه وابسته است» به قلم پیتر راجرز (Peter Rodgers) در میدل ایست مانیتور (Middle East Monitor) منتشر شده است. این مقاله استدلال میکند که ادامه جنگ غزه نه برای پیروزی نظامی، که برای حفظ قدرت سیاسی بنیامین نتانیاهو طراحی شده است. در ادامه، چکیده مطلب آمده است.
از اکتبر ۲۰۲۳، دولت نتانیاهو دریافته است که پایان جنگ غزه بهمعنای پایان حیات سیاسی اوست. رسواییهای مربوط به فساد، بحران مشروعیت، اعتراضات علیه اصلاحات قضایی و ائتلاف شکننده با راستگرایان افراطی، نتانیاهو را به تداوم بحران وابسته کرده است. جنگ غزه این بحران را فراهم آورده و هرگاه مذاکرات آتشبس پیشرفت میکند، او با شرایط غیرقابلقبول یا تشدید حملات، مذاکرات را به شکست میکشاند. روزنامه اسپانیایی ال پائیس، این الگو را «مدیریت عمدی بحران برای بقای سیاسی» توصیف کرده که روزانه جان هزاران غیرنظامی را میگیرد.
این الگو برای اسرائیل تازگی ندارد. در دو دهه گذشته، هرگاه نتانیاهو با بحران داخلی مواجه شده، دشمنی خارجی مانند جنگ ۲۰۱۴ غزه یا تنشهای ۲۰۱۹ با ایران، نظر عمومی را متحد کرده و از ناکارآمدی داخلی منحرف ساخته است. اما جنگ ۲۰۲۳-۲۰۲۵ طولانیترین، مرگبارترین و بیهدفترین جنگ در تاریخ اسرائیل و فلسطین است که مقامات امنیتی سابق اسرائیل آن را «پرتوی راهبردی» نامیدهاند. صدها ژنرال بازنشسته و روسای سابق موساد و شینبت خواستار مداخله خارجی برای پایان جنگ شدهاند و معتقدند اسرائیل بهسوی فروپاشی اخلاقی و نظامی پیش میرود.
جنگ بدون حمایت بیقیدوشرط آمریکا ادامه نمییافت. ایالات متحده میلیاردها دلار کمک نظامی، بمبهای سنگرشکن و مهمات خوشهای ارسال کرده و هر قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل برای آتشبس را وتو کرده است. گزارش موسسه کوئینسی نشان میدهد برخی انتقال تسلیحات بدون نظارت کنگره انجام شده است. این حمایت کور، اسرائیل را از فشار بینالمللی مصون کرده و چرخه خشونت را تداوم بخشیده است. مقایسه غزه با افغانستان نشاندهنده اشتباهات مشابه است: آمریکا در سال ۲۰۰۱ وعده نابودی طالبان و دموکراسیسازی را داد، اما پس از بیست سال و صرف دو تریلیون دلار هزینه، طالبان بازگشت و آمریکا تحقیر شد. اسرائیل نیز با هدف غیرواقعی «نابودی حماس» که شبکهای اجتماعی-سیاسی است، با بمباران بیامان، مشروعیت حماس را تقویت میکند.
تلفات انسانی فاجعهبار است. تا تابستان ۲۰۲۵، بیش از ۶۰ هزار فلسطینی، نیمی زنان و کودکان، کشته شدهاند. صدها هزار نفر با قحطی مواجهاند و سازمان ملل نسبت به «قحطی انسانساخت» هشدار داده است. نشریه اکونومیست این وضعیت را «لکهای بر وجدان اسرائیل» خوانده است. این لکه نهتنها اخلاقی، بلکه راهبردی است، زیرا جنگ، اسرائیل را منزویتر و اعتبار آمریکا را در جهان عرب و اروپا تضعیف کرده است. در داخل اسرائیل، اعتراضات خانوادههای گروگانها، بحران نظامی و کاهش مشارکت نیروهای ذخیره، نشانههای فرسایش اجتماعی و نهادی است. در آمریکا، بیشتر دموکراتها و جوانان خواستار توقف کمک نظامی و فشار برای آتشبس هستند، اما لابیهای طرفدار اسرائیل هر انتقادی را خیانت میخوانند.
تداوم جنگ، محور مقاومت ایران، از جمله حزبالله، حوثیها و گروههای عراقی را تقویت کرده و روسیه و چین با بهرهبرداری از کاهش اعتبار آمریکا، نفوذ خود را در غرب آسیا گسترش دادهاند. نتانیاهو جنگ را برای بقای سیاسی ضروری میداند، اما این بقا برای اسرائیل و آمریکا غیرقابلتحمل شده است. بدون تغییر سیاست آمریکا، از جمله توقف کمک نظامی بیقیدوشرط و فشار برای آتشبس، چرخه خشونت ادامه خواهد یافت./ منبع



