دونالد ترامپ سیاست خارجی مورد علاقه شی جینپینگ را میرباید
بهگزارش اطلس دیپلماسی، مقالهای با عنوان «دونالد ترامپ سیاست خارجی مورد علاقه شی جینپینگ را میرباید» که بهقلم هیئت تحریریه نشریه اکونومیست (Economist)، منتشر شده است، بررسی میکند که چگونه رویکرد معاملهمحور دونالد ترامپ در سیاست خارجی، مشابه استراتژی چین در خاورمیانه، با تمرکز بر تجارت و پرهیز از مداخلهجویی، در حال رقابت با مدل دیپلماسی عملگرایانه چین است و میتواند جایگاه این کشور را در منطقه بهچالش بکشد. در ادامه چکیده این مقاله را میخوانید.
چین، با وجود قدرت اقتصادی و نظامی خود، در دیپلماسی جهانی رویکردی محتاطانه و معاملهمحور اتخاذ کرده و مانند قدرتی متوسط عمل میکند. این کشور در خاورمیانه، بهجای مداخله نظامی، بر معاملات تجاری، قراردادهای انرژی و زیرساختی تمرکز دارد. شی جینپینگ، رهبر چین، با تأکید بر صلحدوستی، در سال ۲۰۲۳ در اجلاس ابتکار کمربند و جاده (BRI) اظهار کرد که چین برخلاف قدرتهای غربی بهدنبال فتح سرزمینهای جدید نیست و تجار چینی بهعنوان «سفیران دوست» شناخته میشوند. او در سال ۲۰۱۶ به اتحادیه عرب گفت که ناآرامیهای خاورمیانه ناشی از کمبود توسعه است و راهحل آن در تجارت، فناوری و زیرساخت نهفته است، نه استفاده از زور که به گفته او فاجعه به بار آورده است.
محققان چینی این رویکرد را «خرد چینی» مینامند که به چین امکان میدهد با طرفهای متخاصم، مانند لیبی در گذشته، قرارداد ببندد یا میانشان میانجیگری کند؛ چیزی مانند توافق ایران و عربستان در سال ۲۰۲۳. کتاب «نقش در حال تغییر چین در خاورمیانه» نوشته چوچو ژانگ از دانشگاه فودان، این دیپلماسی عملگرایانه را بررسی میکند؛ هرچند نقش عراق و عمان در توافق ایران-عربستان را کمرنگ جلوه میدهد. این کتاب همچنین صراحت دارد که منافع محدود گاهی دیپلماسی چین را هدایت میکند. برای مثال، یک سفیر پیشین چین توضیح داد که وتوی قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه بشار اسد در سوریه، برای جلب توجه منطقهای و جلوگیری از کنار گذاشته شدن چین از مذاکرات خاورمیانه بود. چین همچنین نگران حضور جنگجویان اویغور در میان شورشیان اسلامگرای سوریه بود و از اسد بهعنوان مبارز علیه تروریسم حمایت کرد؛ در حالی که دیگران را به کنار گذاشتن «توهم تغییر رژیم» دعوت میکرد.
چین معمولاً مشکلات پیچیده را با پیشنهاد میانجیگری و سرزنش مداخلات غرب، بهویژه تحریمهای آمریکا، حل میکند. این کشور قراردادهای غیرشفاف را ترجیح میدهد که به حاکمان اجازه غنیسازی میدهد و کمکهای محدودی ارائه میکند؛ مانند ۲ میلیون دلار به آژانس آنروا در سال ۲۰۲۳ که کمتر از کمک ایسلند بود. اما اکنون دونالد ترامپ با رویکردی مشابه، که حتی نسبت به مداخلهگری و کمکهای خارجی چین نرمتر است، وارد صحنه شده است. او در ۱۳ می در عربستان سعودی، از حاکمان عرب خلیج فارس برای تمرکز بر تجارت بهجای هرجومرج و تمرکز بر صادرات فناوری بهجای تروریسم تمجید کرد و گفت که «ملتسازان» غربی با مداخلات خود، جوامع پیچیدهای را که درک نمیکردند، ویران کردند.
ترامپ در فوریه، تحقیقات فساد تحت قانون شیوههای فساد خارجی را متوقف کرد و آن را مانعی برای تجارت آمریکا خواند. ریک گرنل، فرستاده ویژه او، ادعا کرد که ترامپ نگران است تحریمها به شرکتهای آمریکایی آسیب بزند. این رویکرد معاملهمحور با شرایط دشوار چین همزمان شده است؛ اقتصاد چین کند شده و وامهای مرتبط با ابتکار کمربند و جاده کاهش یافته است و در همین حال دوره بازپرداخت بدهیهای کشورهای در حال توسعه فرا رسیده است و چین به آنها فشار خواهد آورد. چین در امنیت خاورمیانه نقش محدودی دارد، در حالی که آمریکا تسلیحات پیشرفته، نیمهرساناها و هواپیماهای برتر میفروشد و در سفر ترامپ قراردادهای چند میلیارد دلاری امضا کرد.
چین همچنان بهعنوان خریدار بزرگ انرژی و ارائهدهنده فناوری سبز در بازی باقی مانده و برای رهبرانی که به دنبال پوشش ریسک هستند، جایگزین ارائه میدهد. اما رویکرد چین توسط رقیبی ثروتمندتر، یعنی آمریکا تحت رهبری ترامپ بهچالش کشیده شده است. پاسخ چین تعیینکننده خواهد بود. اگر تعهد چین به صلح از طریق توسعه صادقانه باشد، میتواند به عملگرایی ادامه دهد. اما اگر هدف اصلی چین کنار زدن آمریکا باشد، ممکن است ایدئولوژی خود را تقویت کرده و تهاجمیتر عمل کند. این رقابت نشاندهنده تقابل دو غول با استراتژیهای مشابه اما منابع متفاوت است. منبع



