در چشمانداز متلاطم سیاست جهانی، بحرانها دیگر تنها از دل منازعات نظامی یا اقتصادی زاده نمیشوند، بلکه از درون ساختار قدرت برمیخیزند؛ از شکاف میان اقتدار و پاسخگویی. در هفتهای که گذشت، در سه صحنهی دور از هم—از مرزهای افغانستان تا آب های ونزوئلا و خیابانهای آمریکا—یک مضمون مشترک تکرار شد: اعتراض به قدرتی که پاسخ نمیدهد. اقتدار غیرپاسخگو، چهرههای متفاوتی دارد؛ گاه در قالب دولتهایی که از سایه گذشته رها نمیشوند؛ گاه در قالب قدرتهای بزرگ که خود را از حسابکشی جهانی (و حتی داخلی) معاف میدانند؛ و گاه در صورت دموکراسیهایی که به دام کاریزمای فردی میافتند. اما در همهی این موارد، پرسش واحدی در حال شکلگیری است: قدرت تا کجا میتواند بدون پاسخگویی دوام آورد؟