بریکس و توازن قدرت؛ جنوب شرق آسیا حیاط خلوت هیچکس نیست
به گزارش اطلس دیپلماسی، یادداشتی با عنوان «بریکس و توازن قدرت؛ جنوب شرق آسیا حیاط خلوت هیچکس نیست» به قلم خیاری هانانتو (Khiari Hananto) در وبسایت سیایشیا(Seasia) ، به تحلیل نقشآفرینی جدید جنوب شرقآسیا در سایه تحولات بریکس ۲۰۲۵ میپردازد و ضمن تاکید بر چندقطبیشدن نظم جهانی، ورود اندونزی به بریکس را نقطهعطفی برای بازتعریف موقعیت این منطقه میداند. در ادامه، چکیده این مطلب آمده است.
تحولات پررنگ و بعضا نامحسوس در سطح بینالمللی تاثیری عمیق بر مدل توازن قدرت دارند و نشست سال ۲۰۲۵ بریکس در ریودوژانیرو را باید نقطه عطفی در نمایش این تغییرات دانست. این نشست نهتنها بهعنوان نمایش قدرتی برنامهریزیشده عمل کرد، بلکه نشاندهنده عبور جوامع جهانی از سیاستهای دوگانه و کلیشههای رایج روابط بینالملل بود. حضور اندونزی بهعنوان عضو رسمی بریکس، بیانگر دگردیسی معنایی جایگاه جنوب شرق آسیاست؛ منطقهای که حالا دیگر تنها فضای نفوذ قدرتهای بزرگ به شمار نمیرود و نقشآفرین موثر در قالب جدیدی از نظم جهانی به حساب میآید.
نشست امسال، یادآور رویداد تاریخی کنفرانس باندونگ در سال ۱۹۵۵ بود؛ کنفرانسی که کشورهای نوظهور با رویکرد عدم وابستگی به دو بلوک شرق و غرب شکل دادند. با گذر زمان، مفهوم این رویه از صرف امتناع از پیوستن به هریک از قدرتهای بزرگ به نوعی مشارکت فعال و هدفمند در شکلدهی سازوکارهای جهانی ارتقاء یافته است. رهبران جنوب شرق آسیا ضمن حفظ استقلال، رویکردی عملگرایانه و متکی بر منافع واقعی خود دارند و سیاست گزینشی یا اجبار به عضویت در یک مدار خاص را نمیپذیرند.
دگرگونی نظم بینالملل و افزایش تعداد بازیگران مؤثر، انگیزه شکلگیری گروههایی نظیر بریکس را افزایش داده است. با وجود آنکه نهادهای کلاسیکی چون شورای امنیت سازمان ملل و مؤسسات مالی بینالمللی همچنان بازیگران اصلی قلمداد میشوند، اما شکاف در ساختار رأیگیری و میزان اثربخشی کشورهای درحال توسعه، ایده اصلاح این ساختارها را ضروری جلوه داده است. اطلاعات و دادههای مربوط به حق رأی حدود دو سوم جمعیت جهان که همچنان سهم ناچیزی در تصمیمگیریهای کلان دارند، این نیاز را آشکارتر میکند.
در این میان، گروه بریکس ضمن بیان دغدغههایی چون ضرورت اصلاح نهادهای جهانی و افزایش سهم کشورهای جنوب، تاکید ویژه بر بازتعریف توسعه و برآمدن استانداردهایی بر اساس نیازهای جهان جنوب داشته است. کشورهای جنوب شرق آسیا، اگرچه تغییری اساسی در پیوندهای اقتصادی خود با غرب و دیگر بازیگران کلیدی جهان ندادهاند، اما رویکرد ائتلافی و تلاششان برای متوازنسازی روابط، آنها را به سمت نقشی تازه هدایت میکند؛ بهویژه با مطرحشدن کشورهایی مانند ویتنام، مالزی و تایلند بهعنوان اعضای احتمالی بریکس.
در مواضع منطقهای، دفاع قاطع بریکس از تشکیل دولت فلسطینی و خواست آتشبس فوری در غزه، نقطه تمایز این بلوک با نگرشهای مبهم و بعضا دوگانه قدرتهای غربی بود. تاکید بر ضرورت خروج نیروهای اسرائیلی و دستیابی کامل به کمکهای بشردوستانه، استانداردهای جدیدی را در سنجش اصالت و صداقت در عرصه روابط بینالملل ایجاد کرد. این تقابل نگرش با عملکرد غرب در بحران اوکراین نیز بر دوگانگیهای رفتاری و معیارهای ارزشی تاکید داشت. تلاش بریکس برای ایجاد نهادهای مالی موازی و کاهش وابستگی به دلار و ساختارهای غربی، نوعی چانهزنی جدید و فزاینده برای جنوب جهانی رقم زده است؛ روندی که بانک توسعه نوین بهعنوان ابزار کلیدی آن شناخته میشود و ظرفیتهای عظیمی برای قدرتبخشی به مناطق در حال توسعه از جمله جنوب شرق آسیا ایجاد میکند.
با وجود اختلافات داخلی نظیر مناقشه چین و هند، بریکس برای ایجاد تاثیرگذاری لازم بر ساختار جهانی، بیش از هر چیز به اراده جمعی و انگیزه برای تحقق منافع مشترک اکتفا میکند و وحدت مطلق را پیششرط پیشرفت نمیداند. انتظار میرود که اجلاس بعدی بریکس در هند، سرنوشتساز در تعیین جایگاه و روند آینده این سازمان باشد. نشانهها حاکی از آن است که دوران سلطه بلامنازع غرب بر جنوب جهانی با ظهور سازوکارهای جدید و بازیگران تازهنفس، پایان یافته و اکنون زمان بازیگری مستقل و تاثیرگذار این مناطق فرا رسیده است./ منبع



