به نظر ترامپ، آسه آن و اپک تنها بستری برای منافع شخصی او هستند
ترامپ نشستهای منطقهای را بستری برای نمایش قدرت میبیند.
به گزارش اطلس دیپلماسی، مقالهای با عنوان «به نظر ترامپ، آسه آن و اپک تنها بستری برای منافع شخصی او هستند» به قلم آنتونی رولی (Anthony Rowley) در ساوت چاینا مورنینگ پست (South China Morning Post) منتشر شده است. این مقاله بر این نکته تأکید دارد که دونالد ترامپ با رویکرد «شومن» خود، نشستهای منطقهای مهمی مانند آسهآن (ASEAN) و اپک (APEC) را از هدف اصلیشان یعنی «همکاری و یکپارچگی منطقهای» منحرف کرده و آنها را به بستری برای سیاست قدرتهای بزرگ و پیگیری منافع دوجانبه و شخصی خود تبدیل کرده است. این رفتار، کار سخت سازمانهای منطقهای را تحتالشعاع قرار میدهد و پیامدهای منفی برای چندجانبهگرایی دارد. در ادامه، چکیده مطلب آمده است.
دونالد ترامپ را میتوان بزرگترین «شومن» در عرصه جهانی دانست که با تمرکز بر نمایشهای پرزرق و برق و جلوه دادن «معاملهگری» بهجای دیپلماسی واقعی، توجه نشستهای منطقهای مانند آسهآن در مالزی و اپک در کره جنوبی را از اهداف اصلی آنها منحرف میسازد. این نشستها که باید محلی برای همکاری و یکپارچگی اقتصادی باشند، عملاً به بزم قدرتهای بزرگ تبدیل شدهاند. ترامپ با برگزاری جلسات حاشیهای مثل دیدار با شی جینپینگ و نخستوزیر ژاپن و ادعای حل اختلافات دوجانبه، بیشتر بهدنبال جلب توجه رسانهها و کسب اعتبار سیاسی داخلی است، اما این رفتار بهشدت به اعتبار و اهمیت دیپلماتیک این سازمانها آسیب میرساند.
طبق این دیدگاه، ظهور و ژستهای نمایشی ترامپ باعث میشود که تلاشهای سیاستمداران و دیپلماتهای آسهآن و اَپک در پرداختن به مسائل حیاتی منطقهای مانند تأثیر تعرفههای آمریکا بر تجارت، تورم، پیری جمعیت، تله درآمد متوسط و تغییرات اقلیمی به حاشیه رانده شود. ترامپ که به «هنر معامله» شهرت دارد، با اعمال تنبیهات اقتصادی سنگین و سپس عقبنشینی جزئی، به شکلی نمادین پیروزی اعلام میکند؛ رفتاری که به گفته برخی اقتصاددانان، مفهوم ضمنیاش تأیید قدرتطلبی و زورگویی در عرصه جهانی است. این روند موجب شده رهبران آسیایی بهجای کنارآمدن، در تقویت همبستگی منطقهای و کاهش وابستگی به آمریکا همت گمارند.
این نشستها بهطور عمده بهعنوان بسترهای رسمی برای دیدارهای غیررسمی و گفتوگوهای نیمهمحرمانه رهبران قدرتهای بزرگ مورد استفاده قرار میگیرند که تعهدات رسمی همکاریهای پایدار در آنها مطرح نیست. این نکته اجازه میدهد تا رهبران با وعدههایی غیرمتعهدانه، توجه رسانهها و افکار عمومی را جلب کنند بدون اینکه مسئولیت واقعی اجرای آنها را بر عهده بگیرند. در نتیجه، رهبران قدرتهای بزرگ باید یا به شکلی جدی به همکاریهای بینالمللی متعهد شوند یا از بهرهبرداری ابزاری از نهادهای چندجانبه و سازمانهای بینالمللی دست بردارند تا اعتبار این سازوکارها حفظ شود./ منبع



