اقتصاد و تجارتاوراسیاداخلی

گذرگاه رقابت قدرت‌ها

 به گزارش اطلس دیپلماسی، یادداشتی با عنوان « گذرگاه رقابت قدرت‌ها» به قلم امین صبحی در روزنامه فرهیختگان منتشر شده است. در این یادداشت نویسنده ضمن بررسی ابعاد ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی کریدور زنگزور و معاهده موسوم به «مسیر ترامپ»، آن را همزمان واجد فرصت‌های اقتصادی و تهدیدات راهبردی برای ایران و منطقه دانسته و بر ضرورت نقش‌آفرینی فعال تهران در موازنه‌سازی منطقه‌ای تأکید می‌کند. این یادداشت همچنین پیامدهای نفوذ آمریکا و ناتو را در قفقاز جنوبی مورد توجه قرار می‌دهد. در ادامه، چکیده این مطلب را می‌خوانید.


کریدور زنگزور که در سال‌های اخیر به یکی از محورهای حساس تحولات قفقاز جنوبی تبدیل شده، با امضای معاهده موسوم به «مسیر ترامپ» بار دیگر در مرکز توجهات ژئوپلیتیکی قرار گرفته است. این گذرگاه که آذربایجان را به نخجوان متصل و مسیر ترانزیتی تازه‌ای میان دریای خزر و دریای سیاه ایجاد می‌کند، علاوه بر اهمیت اقتصادی قابل‌توجه، نقشی مهم در ایجاد توازن و تأمین امنیت منطقه ایفا می‌کند. ورود مستقیم آمریکا به این پرونده، وزن و پیچیدگی آن را افزایش داده و پیامدهایی چندلایه برای ایران، قفقاز و حتی موازنه قدرت جهانی به همراه داشته است. 

از منظر ژئواکونومیک، زنگزور فرصتی بالقوه برای ایران به‌شمار می‌آید، مشروط به آنکه تهران از موضع منفعل خارج شده و به بازیگری فعال تبدیل شود. ظرفیت‌های ایران شامل اتصال شبکه‌های ریلی و جاده‌ای به زنگزور همراه با حفظ و تقویت مسیرهای موازی به‌ویژه کریدور شمال ـ جنوب، پیشنهاد صادرات برق و گاز به ارمنستان و نخجوان از مسیرهای جدید، مشارکت در سازوکارهای چندجانبه با ارمنستان، آذربایجان، روسیه و شرکای آسیایی برای ایجاد موازنه در برابر نفوذ آمریکا و ناتو و همچنین حضور مالی یا فنی در پروژه‌های زیرساختی همچون خطوط ریلی، بنادر خشک و پایانه‌های مرزی مرتبط با زنگزور است. این اقدامات می‌تواند ابزارهایی برای افزایش قدرت چانه‌زنی ایران در معادلات منطقه‌ای فراهم کند. 

با این حال، «مسیر ترامپ» ممکن است جایگزین مسیرهای سنتی ترانزیت ایران شده و بخشی از ظرفیت ژئوپلیتیکی آن را دور بزند. حضور مستقیم آمریکا می‌تواند به معنای افزایش فشارهای سیاسی و امنیتی بر ایران باشد، به‌ویژه اگر این گذرگاه به بستری برای نفوذ واشنگتن و ناتو در پیرامون ایران تبدیل شود. چنین تحولی می‌تواند موازنه قدرت در قفقاز را تغییر داده و عمق راهبردی ایران را کاهش دهد. 

معاهده «مسیر ترامپ» با ابتکار و هدایت مستقیم آمریکا شکل گرفته و سطح مداخله واشنگتن و ناتو را در قفقاز جنوبی بالا برده است. این حضور ممکن است در کوتاه‌مدت برای دولت‌هایی مانند باکو و ایروان منافع اقتصادی یا امنیتی داشته باشد، اما در بلندمدت خطر کاهش حاکمیت ملی، وابستگی راهبردی و تبدیل این کشورها به عرصه رقابت قدرت‌های بزرگ را به همراه دارد. تجربه‌های مشابه، از حضور ناتو در بالکان دهه ۱۹۹۰ تا استقرار پایگاه‌های نظامی آمریکا در آسیای مرکزی پس از حمله ۲۰۰۱ به افغانستان، بیشتر منجر به بی‌ثباتی سیاسی، فشارهای اقتصادی و تشدید رقابت‌های منطقه‌ای شده است. تکرار این الگو در قفقاز جنوبی نیز می‌تواند به زیان دولت‌های محلی تمام شود. 

موضع‌گیری اخیر وزارت امور خارجه ایران از یک سو بر حمایت از صلح و کاهش تنش‌ها تأکید کرده و از سوی دیگر نگرانی نسبت به پیامدهای امنیتی و ژئوپلیتیکی این معاهده را نشان داده است. بر اساس این نگرانی‌ها، سه مسیر برای تبدیل آن به راهبرد عملی پیشنهاد شده است: نخست، دیپلماسی پیش‌دستانه با حضور فعال و هدفمند در مذاکرات چندجانبه مرتبط با زنگزور و تلاش برای درج منافع ایران در توافقات فنی و سیاسی؛ دوم، گسترش همکاری‌های منطقه‌ای با کشورهای همسو برای مقابله با نفوذ یک‌جانبه آمریکا و ناتو، به‌ویژه از طریق سازمان همکاری شانگهای و اتحادیه اقتصادی اوراسیا؛ و سوم، سرمایه‌گذاری در پروژه‌های موازی و مکمل کریدور زنگزور به‌منظور جلوگیری از حاشیه‌نشینی ژئوپلیتیکی ایران. این مسیرها می‌توانند همزمان موجب حمایت از ثبات منطقه‌ای و کاهش تهدیدات ناشی از افزایش نفوذ آمریکا و متحدانش شوند./ منبع

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا