امنیت و دفاعخارجیخاورمیانه

جدال قدرت

به گزارش اطلس دیپلماسی، یادداشتی با عنوان «جدال قدرت» نوشته‌ سث مندل (Seth Mandel) و منتشرشده در کامنتری (Commentary)، به بررسی طرح جدید اسرائیل برای اشغال مجدد غزه می‌پردازد و تلاش می‌کند تا منطق پشت تصمیمات نتانیاهو را در مواجهه با فشارهای داخلی و بین‌المللی تحلیل کند. در ادامه، چکیده این یادداشت آمده است.


دولت اسرائیل در حال آماده‌سازی برای تصویب طرح جدیدی از سوی بنیامین نتانیاهو درباره غزه است که شامل مراحل مشخصی است: در ابتدا به ساکنان غزه فرصت خروج داده می‌شود، سپس ارتش اسرائیل کنترل کامل بر شهر غزه را به‌دست می‌گیرد. هم زمان، دولت ترامپ تلاش خواهد کرد تا نقاط توزیع کمک‌های بشردوستانه در این منطقه را گسترش دهد. در نهایت، هدف این طرح آن است که تمام نوار غزه تحت کنترل نظامی اسرائیل درآید و سپس به یک ائتلاف موقت عربی واگذار شود.

جزئیات این طرح هنوز روشن نیست اما واکنش‌ها و تحلیل‌های فراوانی درباره آن وجود دارد. ایال زمیر، فرمانده کل ارتش اسرائیل، در مورد این طرح دیدگاه انتقادی دارد. خانواده‌های گروگان‌ها نیز مخالف هستند. کشورهای اروپایی نیز طبق معمول، مخالفت خود را با سیاست‌های اسرائیل اعلام کرده‌اند. در همین حال، جنجال‌های اخیر درباره گرسنگی و سوءتغذیه در غزه، جامعه یهودیان در دیاسپورا را در موضع دفاعی قرار داده است.

با این حال، به‌نظر می‌رسد که برای نتانیاهو، این مخالفت‌ها بازدارنده محسوب نمی‌شوند. دلیل این مسئله در طرز تلقی او نهفته است. او احتمالا معتقد است که تصویر رسانه‌ای منفی از اسرائیل در هفته‌های گذشته، که اغلب حاوی اطلاعات نادرست نیز بوده، نشان می‌دهد که در افکار عمومی جهانی، اسرائیل عملا اشغالگر کامل غزه محسوب می‌شود. بیشتر کمک‌های اخیر سازمان ملل پیش از رسیدن به مقصد مصادره یا منحرف شده‌اند. با وجود این‌که سازمان ملل اسرائیل را مقصر می‌داند، همین نهاد با تدابیر امنیتی اسرائیل برای محافظت از کمک‌ها مخالفت می‌کند. در چنین شرایطی، از نظر نتانیاهو، اگر اسرائیل قرار است مسئول شناخته شود، باید واقعا مسئولیت را نیز بپذیرد و کنترل را به‌دست گیرد.

در خصوص گروگان‌ها نیز نتانیاهو بر این باور است که اسرائیل به آتش‌بس و مبادله اسرا تن داده، اما حماس پاسخ نداده است. بنابراین، منتظرماندن بی‌نتیجه است و شاید تهدید به حمله نهایی علیه حماس بتواند آن‌ها را به میز مذاکره بازگرداند.

از نظر زمانی نیز، به‌نظر می‌رسد که اسرائیل هم‌اکنون با شدیدترین موج انتقادات رسانه‌ای مواجه است. نتانیاهو ممکن است نتیجه گرفته باشد که صرف‌نظر از نوع رفتار اسرائیل، وجهه آن در رسانه‌ها بد باقی خواهد ماند. برای مثال، پس از توافق به آتش‌بس، اوضاع رسانه‌ای بدتر شد. ویدئوهایی از وضعیت وحشتناک گروگان‌ها منتشر شد اما تاثیری در فضای رسانه‌ای نداشت. بنابراین، واکنش رسانه‌ها احتمالا دیگر عامل موثری در تصمیم‌گیری نتانیاهو نیست.

در همین حال، روند شناسایی «دولت فلسطین» از سوی کشورهایی چون فرانسه و انگلیس، انگیزه بیشتری به اسرائیل داده تا پیش از اینکه این روند رسمی شود، تا حد ممکن ساختارهای قدرت حماس را نابود کند. مثلا، اگر انگلیس اعلام کرده که در صورت عدم توافق بر آتش‌بس، فلسطین را به‌رسمیت می‌شناسد و در عین حال حماس حاضر به مذاکره نیست، پس باید فشاری مضاعف بر حماس وارد شود.

در مجموع، به نظر می‌رسد اسرائیل بارها تلاش کرده تا با سازگاری بیشتر با خواسته‌های جامعه جهانی، جنگ را کنترل‌شده‌تر پیش ببرد، اما در عمل، کنترل اوضاع را از دست داده است. آنچه نتانیاهو می‌خواهد، بازپس‌گیری بخشی از این کنترل است. زمانی برای شناسایی فلسطین، باید با اسرائیل مذاکره می‌شد؛ اکنون نیازی به آن نیست. زمانی برای ورود کمک‌های بشردوستانه باید تاییدیه اسرائیل گرفته می‌شد؛ اکنون هر نهاد و کشوری به‌طور مستقل آن‌ها را به غزه می‌فرستد.

در نهایت، اسرائیل احساس می‌کند در حالی که تمام مسئولیت به دوش آن گذاشته شده، قدرت تصمیم‌گیری و اعمال سیاست از آن گرفته شده است. طرح بازاشغال غزه، چه اجرا شود و چه نه، پاسخی به این وضعیت است و بازتابی از احساسی که بسیاری در اسرائیل تجربه می‌کنند: گرفتارشدن در گوشه‌ای بدون راه خروج./ منبع

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا