جنگ ترامپ با واشنگتن: مدیریت تودهها و بازسازی فرهنگ رسمی
به گزارش اطلس دیپلماسی، یادداشتی با عنوان «جنگ ترامپ با واشنگتن: مدیریت تودهها و بازسازی فرهنگ رسمی» نوشته لی سیگل (Lee Siegel) در سایت آنهرد (UnHerd) منتشر شده است. این یادداشت به بررسی شیوههای ترامپ در جهت شکلدهی به فرهنگ رسمی آمریکا، کنترل احساسات عمومی و ترکیب سیاستهای تبلیغاتی با قدرت اجرایی میپردازد و تأثیر آن بر نهادهای فرهنگی و اجتماعی کشور را تحلیل میکند. در ادامه، چکیده این مطلب آمده است.
در آمریکا، تلاشهایی برای شکلدهی به فرهنگ رسمی و مدیریت احساسات عمومی مشاهده میشود که مشابه رویکردهای ایدئولوژیک گذشته، اما با شیوهای تجاری و تبلیغاتی اجرا میشوند. این اقدامات از دانشگاهها تا مؤسسات فرهنگی و اقتصادی گسترده شده و به تولید تصویری یکپارچه و مثبت از موفقیتهای کشور میانجامد، بدون آنکه نواقص یا مشکلات واقعی بازتاب یابند. گزارشهای اقتصادی، رسانهها و نهادهای رسمی در این مسیر به انتشار دادهها و پیامهای دلخواه کمک میکنند و هرگونه نقد یا مخالفت با این تصویر به حاشیه رانده میشود.
استفاده از نیروهای نظامی در شهرها، گسترش فعالیتهای اجرایی و کنترل احساسات جمعی نمونهای از این شیوههاست که ترکیبی از مهارتهای تبلیغاتی و قدرت اجرایی را نشان میدهد. این اقدامات باعث محدود شدن آزادیهای فردی و کاهش فضای خلاقیت و استقلال در حوزههای فرهنگی و اجتماعی شده و تعاملات اجتماعی و اقتصادی را تحت تأثیر قرار میدهد. در این چارچوب، تصویری از نظم و امنیت بهطور مصنوعی ایجاد میشود تا حمایت عمومی از سیاستها و نهادهای مختلف تقویت شود.
گسترش فناوری و سرمایهگذاری در حوزه هوش مصنوعی، بهویژه در زمینههای جمعآوری و تحلیل دادهها، نمونه دیگری از تلاش برای هدایت افکار و رفتار شهروندان است. این فناوریها با ارائه تحلیلهای کمّی و تصمیمگیریهای الگوریتمی، استقلال فکری و نوآوری فردی را کاهش داده و جایگزین قضاوت و تجربههای مستقل میشوند. این روند نشاندهنده تأثیر ترکیبی اقتصاد بازار و قدرت سیاسی بر فرهنگ و آزادی فردی است و پیامدهای گستردهای برای نحوه تعامل جامعه با نهادهای دولتی و خصوصی ایجاد میکند.
تلاش برای القای حس امنیت و سادگی در جامعه، همزمان با محدودسازی نقد و تنوع فرهنگی، نشاندهنده تغییراتی در مفهوم آزادی و عدالت اجتماعی است. در این شرایط، اقدامات دولت برای حمایت از گروههای خاص و اعمال نظم اجتماعی، اغلب بهعنوان اقدامی مثبت درک میشود و با تمایلات رقابتی و مصرفگرایانه جامعه تلفیق میشود. این وضعیت بازتابدهنده نوعی از مدیریت اجتماعی است که عناصر اقتدارگرایی و کارآفرینی را بهطور همزمان در بر دارد.
نتیجه این روند، شکلگیری فرهنگی است که در آن استقلال فکری، آزادی بیان و نوآوری محدود شده و تأثیرات بازار و تبلیغات در زندگی روزمره و نهادهای اجتماعی بهطور عمیق مشهود است. ترکیب فشارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی موجب شده تا جامعه به دنبال نظم، امنیت و تصویر مثبت یکپارچهای باشد که بیش از آنکه بازتاب واقعیت باشد، محصول مدیریت و مهندسی اجتماعی است./ منبع



