آمریکاخارجینظام بین‌الملل و نهادها

از بمب‌های سنگرشکن تا رؤیای نوبل: نبرد ترامپ برای صلح

به‌گزارش اطلس دیپلماسی، مقاله‌ای با عنوان «از بمب‌های سنگرشکن تا رؤیای نوبل: نبرد ترامپ برای صلح» که به قلم کانوال سیبال (Kanwal Sibal)، در راشاتودی (RT)، منتشر شده است، به بررسی حملات نظامی آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران در ژوئن ۲۰۲۵ و پیامدهای آن پرداخته و آن را نمونه‌ای از یک‌جانبه‌گرایی آمریکا و نقض قوانین بین‌المللی می‌داند که به‌جای صلح، تنش‌های منطقه‌ای را تشدید می‌کند. در ادامه چکیده این مقاله را می‌خوانید.


آمریکا از سیاست‌های یک‌جانبه و تغییر حکومت در غرب آسیا پس از جنگ سرد درس نگرفته است. دخالت‌های نظامی این کشور در عراق، سوریه و لیبی به‌جای ایجاد نظم صلح‌آمیز، به فروپاشی کشورها، جنگ داخلی و ظهور افراط‌گرایی اسلامی منجر شد. اهداف این دخالت‌ها، از جمله کاهش تهدیدات علیه اسرائیل و مقابله با نفوذ روسیه، تنها تا حدی در عراق و سوریه محقق شد، اما در لیبی، روسیه نفوذ خود را گسترش داد. حمایت آمریکا از اسرائیل در لبنان، سوریه، غزه و کرانه باختری، امنیت کوتاه‌مدت اسرائیل را تقویت کرد، اما راه‌حل بلندمدت برای امنیت آن نیست.

اسرائیل سال‌ها ایران هسته‌ای را تهدید اصلی خود معرفی کرده و با لابی در آمریکا و اروپا، علیه برنامه هسته‌ای ایران تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای کارزار ایجاد کرده است. ادعاهای اسرائیل مبنی بر نزدیک‌بودن ایران به سلاح هسته‌ای، بدون شواهد و تأیید آژانس، در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ به خروج آمریکا از توافق برجام منجر شد؛ توافقی که محدودیت‌های شدیدی بر برنامه هسته‌ای ایران اعمال کرده بود. در دوره دوم، ترامپ مذاکرات جدیدی را برای توافقی سخت‌گیرانه‌تر آغاز کرد، اما با ضرب‌الاجل‌های تهدیدآمیز. این مذاکرات احتمالاً نمایشی بود و آمریکا برای حمله هوایی به ایران آماده می‌شد.

با تضعیف ایران پس از نابودی حماس، حزب‌الله و تغییر حکومت در سوریه، نتانیاهو حملات اسرائیل را آغاز کرد تا مانع توافق هسته‌ای شود. حملات آمریکا با بمب‌افکن‌های بی-۲ و بمب‌های سنگرشکن به سایت‌های نطنز، فردو و اصفهان، نقض آشکار منشور سازمان ملل و معاهده منع اشاعه هسته‌ای بود، زیرا ایران تهدید مستقیمی علیه آمریکا نداشت و این اقدام بدون مجوز شورای امنیت سازمان ملل انجام شد. ادعای «نابودی کامل» برنامه هسته‌ای ایران توسط ترامپ مورد تردید است. گزارش‌های اطلاعاتی آمریکا نشان می‌دهد خسارات محدود بوده و ایران احتمالاً اورانیوم غنی‌شده ۶۰ درصد را پیش از حملات جابه‌جا کرده است. تصاویر ماهواره‌ای از حضور کامیون‌ها در فردو و اصفهان قبل از حملات نیز این احتمال را تقویت می‌کند.

ایران همکاری با آژانس را پس از تصویب قانونی در ۲۵ ژوئن تعلیق کرد و گروسی را به افشای اطلاعات به آمریکا و اسرائیل متهم نمود. سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، نیز از گروسی انتقاد کرد که چرا ایران را برای دسترسی مجدد تحت فشار قرار می‌دهد. فقدان نظارت آژانس امکان بازسازی مخفیانه برنامه هسته‌ای ایران را می‌دهد. ایران اعلام کرده که برنامه خود را ادامه خواهد داد و بعید است حقوق خود تحت معاهده منع اشاعه هسته‌ای را کنار بگذارد. تهدیدات ترامپ به تغییر حکومت و اظهارات نتانیاهو درباره ترور رهبر ایران، گفتمان سیاسی را به‌سمت عادی‌سازی ترور سوق داده است.

ترامپ، برخلاف شعارهای انتخاباتی ضد جنگ و تمرکز بر اولویت‌های داخلی، با این حملات به یک‌جانبه‌گرایی بازگشت. او خود را میانجی صلح معرفی می‌کند و ادعا کرده است آتش‌بسی بین ایران و اسرائیل برقرار کرده که ممکن است موقت باشد. من این آتش‌بس را تنها توقفی در مناقشه‌ای حل‌نشده می‌دانم، زیرا ایران همچنان بر نابودی اسرائیل تأکید دارد و برنامه هسته‌ای خود را حفظ خواهد کرد. ادعاهای ترامپ درباره میانجی‌گری در مناقشات هند-پاکستان، رواندا-کنگو و مصر-اتیوپی، و نامزدی‌اش برای جایزه نوبل صلح توسط کنگره آمریکا و پاکستان، با این حمله نظامی در تناقض است.

این حملات ناتوانی روسیه و چین در حمایت نظامی از ایران، به‌عنوان عضو بریکس و سازمان همکاری شانگهای را نشان داد. پوتین اعلام کرد ایران پیشنهاد کمک روسیه برای تقویت دفاع هوایی را رد کرده بود. چین، با وجود توافق راهبردی ۲۵ ساله با ایران، تنها به محکومیت لفظی اسرائیل بسنده کرد. این وضعیت نشان‌دهنده محدودیت‌های این کشورها در برابر آمریکا و اسرائیل است. ایران و اسرائیل هر دو آسیب دیده‌اند، اما داستان به پایان نرسیده و تشدید تنش‌ها محتمل است./ منبع

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا