اطلس هفته

جهان در میانۀ انتقال آرام قدرت: عبور از «سیاست تیترها» به «حکمرانی فرآیندها»

جهان در حال بازترسیم خطوط قدرت است؛ نه از مسیر جنگ‌ها و بحران‌های آشکار، بلکه در لایه‌های پنهانِ فرآیندها و قواعد. این هفته، سه صحنه از سه جغرافیای متفاوت—چین، اروپا و غرب آسیا—تصویری از این جابه‌جایی آرام را به‌نمایش گذاشتند. پکن با گسترش کنترل‌های صادراتی، نشان داد که میدان اصلی رقابت با واشنگتن از تعرفه و قیمت به قلمرو فناوری، استاندارد و مجوز منتقل شده است. اروپا که خود را معمار همکاری و چندجانبه‌گرایی می‌دانست، زیر فشار تهدیدات نوین، گامی دیگر به سوی امنیت‌گرایی زیرساختی و «دژسازی فناورانه» برداشت. و در غزه، آتش‌بسی شکننده در حال آزمون صداقتِ بازیگران و تاب‌آوریِ قواعد است. این سه روند، ظاهراً نامرتبط، اما در واقع پیوسته‌اند: هر سه نشان می‌دهند که قدرت جهانی امروز در «حلقه‌های میانی» متمرکز می‌شود—در زنجیره‌های تأمین، در شبکه‌های دفاعی و در سازوکارهای نظارتی. این شماره از اطلس هفته، به بررسی سه محور ذیل می پردازد:
  • نبرد چین و آمریکا در زنجیره‌های میانی از تعرفه تا فناوری؛
  • دژ پهپادیِ اروپا امنیت‌گرایی در سایۀ فرسایش چندجانبه‌گرایی؛ و
  • تمرکز ویژه هفته: آتش‌بسِ غزه آزمونِ شفافیت و پاسداری از صلح شکننده؛

نبرد چین و آمریکا در زنجیره‌های میانی از تعرفه تا فناوری

پکن دایرۀ کنترل‌های صادراتی خود را از مواد خام به فناوری‌های فرآوری و ماشین‌آلات حساس گسترش داده است. اکنون هر کالایی که نشانی از فناوری یا مادۀ چینی در خود داشته باشد، ممکن است به مجوز نیاز پیدا کند؛ از آلیاژهای خاص و آهنرباهای دائم گرفته تا ابزارهای تراش نیمه‌رسانا. در واشنگتن، ترامپ هم‌زمان تهدید کرده تعرفه‌های جدیدی تا ۱۰۰ درصد بر واردات چین وضع کند و دیدار آتی خود با شی جین‌پینگ را به تعلیق درآورد. بازارهای جهانی با افت شاخص‌ها واکنش نشان دادند، چراکه بیم آن می‌رود که تنش از سطح اعلامی به زنجیره‌های واقعی تولید سرایت کند.

دستکش بوکس پرچم چین و دستکش بوکس پرچم آمریکا
دستکش بوکس پرچم چین و دستکش بوکس پرچم آمریکا _ اطلس دیپلماسی

این تحول نشان می‌دهد که جنگ تجاری دیگر در زمین تعرفه و تراز تجاری نیست؛ بلکه در زمین پیچ‌ها، پودرها و مجوزهای فنی جریان دارد. چین با سرمایه‌گذاری بلندمدت بر «حلقه‌های میانی» زنجیرۀ ارزش—جایی میان معدن و محصول نهایی—اکنون توان تعیین ضرباهنگ و قیمت در صنایع کلیدی چون انرژی پاک، هوش مصنوعی و دفاعی را به‌دست آورده است. هرچند آمریکا در پی مهار فناوری‌های پیشرفته چین است، اما پکن با انتقال میدان به مجوز و استاندارد، ابزارهایی پدید آورده که به‌مراتب ظریف‌تر و مؤثرتر از تعرفه‌اند.

در سطح گفتمانی، چین این اقدامات را «دفاع متقارن» در برابر محدودیت‌های واشنگتن می‌نامد، در حالی که آمریکا آن را «اجبار اقتصادی» و تهدیدی علیه زنجیره‌های حیاتی می‌خواند. تقابل دو روایت، فراتر از رقابت اقتصادی است: نزاع بر سر مشروعیت تنظیم فرامرزی و تعریف جدیدی از «حاکمیت فناورانه» است. مرکز ثقل منازعه، از تجارت به حکمرانی بر قواعد تولید منتقل شده است؛ جایی که تعیین استاندارد، به معنای تعریف قدرت است.

دژ پهپادیِ اروپا – امنیت‌گرایی در سایه فرسایش چندجانبه‌گرایی

با افزایش رخنه‌های پهپادی و درس‌های جنگ اوکراین، ایدۀ ایجاد «دژ پهپادی» در مرزهای شرقی اتحادیه اروپا شتاب گرفته است: شبکه‌ای از حسگرها، رهگیرهای خودکار، سامانه‌های جمینگ و فرماندهی یکپارچه از بالتیک تا حوزه کارپات. پارلمان اروپا از کمیسیون خواسته تا در نشست اکتبر، طرح جامع خود را برای معماری ضدپهپاد ارائه دهد. اما میان دولت‌ها درباره سرعت اجرا و شیوه تأمین مالی شکاف جدی وجود دارد؛ برخی آن را اولویت امنیتی فوری می‌دانند و برخی دیگر هشداری در برابر قاره‌ای که از «بازبودن» به «محصورشدن» می‌لغزد.

سربازان نظامی در حال تست پرتابه های هوایی
سربازان نظامی در حال تست پرتابه های هوایی _ اطلس دیپلماسی

اروپا که زمانی سرمایه سیاسی‌اش بر «قدرت هنجاری» و چندجانبه‌گرایی بنا شده بود، اکنون زیر فشار تهدیدات کم‌هزینه و هوشمند به امنیت‌گرایی زیرساختی روی آورده است. بودجه‌ها از تسهیل جریان‌ها به مهار آن‌ها تغییر مسیر داده‌اند. این چرخش، اگر بدون هماهنگی فناورانه و حکمرانی مشترک رخ دهد، خطر تکه‌تکه‌شدن استانداردها و اتلاف منابع را به‌دنبال دارد؛ اما اگر با تعریف واحدی از فناوری و تقسیم کار صنعتی همراه شود، می‌تواند زنجیره ارزش اروپایی در حوزه ضدپهپاد را بسازد و وابستگی به آمریکا را کاهش دهد.

در میدان روایت، حامیان این طرح آن را سپری دفاعی و ضرورتی برای مقابله با روسیه می‌دانند؛ مخالفانش اما هشدار می‌دهند که اروپا با دست خود، «قاره باز» را به «قاره سنگر» بدل می‌کند. در واقع، جدال دیرینه میان «امنیت سخت» و «هویت همکاری‌جو» بار دیگر زنده شده است و فعلاً توازن به سود اولی تغییر کرده است.

تمرکز ویژه: آتش‌بسِ غزه آزمونِ شفافیت و پاسداری از صلح شکننده

در هفته‌ای که گذشت، اسرائیل نخستین فاز آتش‌بس در غزه را تصویب کرد؛ توافقی که پس از ماه‌ها عملیات نظامی بی‌وقفه، سرانجام با میانجی‌گری مشترک قطر، مصر و ایالات متحده به مرحله اجرا درآمد. بر اساس این فاز، توقف تدریجی حملات در محورهای شمالی و مرکزی، آزادی بخشی از اسرا و افزایش محدود ورود سوخت و کمک‌های انسانی پیش‌بینی شده است. هرچند میدان هنوز شکننده و پراکنده است، اما برای نخستین بار از آغاز جنگ، خطوط تماس اصلی آرام گرفته‌اند و گذرگاه رفح شاهد تردد مستمر کاروان‌های امدادی است. این لحظه، هرچند موقتی، نقطه‌ای تعیین‌کننده در مسیر گذار از جنگ به مدیریت پساجنگ به‌شمار می‌رود.

مرد فلسطینی و سربازان اسرائیلی _ اطلس دیپلماسی
مرد فلسطینی و سربازان اسرائیلی _ اطلس دیپلماسی

در پی این تحول، سازمان‌های مدافع آزادی مطبوعات، از جمله «کمیته حفاظت از روزنامه‌نگاران» و «گزارشگران بدون مرز»، خواستار دسترسی مستقل خبرنگاران به داخل نوار غزه شده‌اند. به باور آنان، هیچ آتش‌بسی بدون نظارت عمومی واقعی پایدار نخواهد ماند. در غیاب روایت‌های مستقل، خلأ اطلاع‌رسانی می‌تواند به ابزار تداوم جنگ نرم و تحریف واقعیت بدل شود. از همین رو، بحث «نظارت انسانی» و «حضور خبرنگاران» اکنون بخشی از معادله صلح به شمار می‌رود، نه امری جانبی.

با وجود این، تجربه‌های پیشین از آتش‌بس‌های غرب آسیا هشدار می‌دهد که خطر اصلی در خودِ متن توافق نهفته است. آتش‌بس‌ها معمولاً با گلوله نمی‌شکنند، بلکه با ابهام فرو می‌ریزند. سه ضعف تکرارشونده باید جدی گرفته شود: ابهام حقوقی در خطوط ممنوعه، فقدان سازوکار نظارتی مشترک و تداوم محاصرۀ عملی که حیات مدنی را خفه می‌کند. برای جلوگیری از بازتولید این چرخه، چارچوبی عملی و شفاف لازم است:        
نخست، متنی علنی با تعریف دقیق محدوده‌های درگیری، مسیرهای امدادی و شاخص‌های روزانه کمک‌ها؛ دوم، حضور ناظران بی‌طرف با مصونیت حرفه‌ای و گزارش‌دهی لحظه‌ای؛ سوم، تعیین هزینه فوری برای هر نقض از تعلیق امتیازات تا پیگرد قضایی؛ و چهارم، ایجاد اتاق عملیات مشترک میان میانجی‌ها برای پاسخ‌گویی ۲۴ ساعته به موارد تخطی. افزون بر این، حفاظت از زیرساخت‌های غیرنظامی—بیمارستان‌ها، مدارس، شبکه برق و آب—باید از توصیه اخلاقی به الزام حقوقی تبدیل شود و قطع ارتباطات، دیگر نباید سلاح خاموش جنگ باشد.

در عرصه گفتمانی، روایت‌ها به‌شدت دوپاره‌اند: اسرائیل و حامیانش بر «ضرورت آزادی عمل امنیتی» و اصطلاحاتی چون «پاسخ محدود» و «کمربند امن» تأکید دارند، حال آن‌که میانجی‌ها و نهادهای حقوق بشری از «قواعد روشن، نظارت مستقل و صلح قابل راستی‌آزمایی» سخن می‌گویند. این دو روایت در ظاهر درباره امنیت حرف می‌زنند، اما در عمق بر سر «حق تعریف قواعد» می‌جنگند—اینکه چه کسی تعیین می‌کند صلح چگونه سنجیده شود. در نهایت، آزمون آتش‌بس جاری آزمون زبان، نظارت و اراده سیاسی است.

برآیند و چشم‌انداز

سه صحنه این هفته—جنگ تجاری چین و آمریکا، دژ پهپادی اروپا و آتش‌بس غزه—هر یک به‌نحوی بازتاب یک واقعیت واحدند: قدرت در جهان امروز نه در تصمیم‌های ناگهانی، بلکه در فرایندهای پایدار و قواعد میانی متمرکز است. در محور چین–آمریکا، هفته‌های پیش‌رو تا موعد تعرفه‌های نوامبر، تعیین‌کننده عمق واقعی تقابل فناورانه خواهد بود. در اروپا، نشست‌های اکتبر، سرنوشت معماری امنیتی و استانداردسازی دفاعی را مشخص می‌کنند. و در غرب آسیا، دوام یا فرسایش آتش‌بس غزه، شاخصی از میزان پایبندی به نظارت مستقل و پاسخ‌گویی واقعی خواهد بود. جهان در حال عبور از «سیاست تیترها» به «حکمرانی فرایندها» است. قدرت در آینده از آنِ بازیگرانی خواهد بود که قواعد میانه را می‌نویسند، نگه می‌دارند و از آن پاسداری می‌کنند—چه در زنجیره‌های فناوری، چه در مرزهای دیجیتال و چه در میدان‌های جنگ و صلح.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا