دوست و دشمنی که از نو باید شناخت!
به گزارش اطلس دیپلماسی، یادداشتی با عنوان «دوست و دشمنی که از نو باید شناخت!» به قلم محمد مونسان در اندیشکده دیپلماسی ایرانی منتشر شده است که به بررسی روندها و مواضع کشورهای تأثیرگذار پیرامون ایران در جریان جنگ اخیر ایران و اسرائیل میپردازد و بر این نکته تأکید دارد که تحولات بحرانها، معیار عملی تمایز میان دوستان و دشمنان واقعی ایران را بازتعریف میکند؛ در ادامه، بهره سخن این یادداشت را میخوانید.
جنگ دوازدهروزه ایران و اسرائیل و حملات آمریکا به تأسیسات هستهای، نشاندهنده یک برهه تاریخی برای ایران بود که به کشور امکان شناخت دقیقتر دوستان و دشمنان واقعی را داد. تنها در شرایط دشوار و بحرانی میتوان حقیقت روابط کشورها را آزمود و نقشه راه سیاست خارجی را بر اساس رفتار واقعی آنان ترسیم کرد. موضعگیری کشورها در جریان این بحران شدید، اهمیت فوقالعادهای برای آینده مناسبات منطقهای و بینالمللی ایران دارد.
هند در سالهای اخیر و در جریان جنگ اخیر، به شکل علنی در کنار اسرائیل قرار گرفت؛ این در حالی بود که ایران همواره منافع هند را در اولویت قرار داده و حتی منافع برخی کشورهای دیگر، مانند پاکستان، را فدای همکاری با هند کرده است. بهرغم این همراهی، هندیها حضور جدی و سرمایهگذاری مؤثری در پروژههایی مانند توسعه بندر چابهار نداشتهاند و به دلیل همسویی با تحریمهای آمریکا، پیشرفت طرحهای مشترک را با تأخیر همراه ساختهاند. این رویکرد موجب شده چین و پاکستان در بندر رقیب گوادر، با سرعت بیشتری به توسعه ادامه دهند و موقعیت ایران در منطقه را به چالش بکشند. با توجه به این تحولات، ضرورت بازنگری در نحوه همکاری با هند و تعیین تکلیف نقش این کشور در پروژههای راهبردی ایران بیش از پیش احساس میشود.
روابط ایران و روسیه نیز در شرایط پیچیدهای قرار گرفته است. روسیه سالها فروش سامانههای دفاعی را به تعویق انداخت و سرانجام در شرایطی که ایران در تولید سامانههای بومی پیشرفت کرد، تجهیزات اس۳۰۰ را در اختیار ایران قرار داد. اما عملکرد این سامانهها در پاسخ به حملات اسرائیل، با تردید مواجه بوده است. ایران در عرصه هواپیماهای جنگنده مدرن، سالها متکی به وعدههای روسیه باقی ماند، اما هیچگاه صاحب تجهیزات روز نشد و در مقابل حملات اخیر، از ضعف در نیروی هوایی رنج برد. از سوی دیگر، همکاریهای نظامی ایران با روسیه در بحران اوکراین نیز بهرغم انتظارها، منجر به تغییر بنیادین در رفتار روسیه نشد. سابقه تعللهای پیدرپی روسیه در پروژههایی همچون نیروگاه بوشهر نیز باعث محدود ماندن ظرفیت هستهای ایران شده است. در چنین شرایطی، ایران با واگذاری امتیازات گسترده اقتصادی و امنیتی به روسیه، در عمل همواره با رفتار سیاسی و اولویتبندی منافع طرف مقابل روبهرو بوده است. پس از جنگ اخیر، زمان آن رسیده که روابط با روسیه بر پایه شفافیت، صرفه و منافع متقابل بازتعریف شود و سطح انتظارات متناسب با واقعیتها تنظیم گردد.
چین در دو دهه گذشته، همواره با دیده تردید از سوی برخی جریانهای داخلی ایران مواجه بود، چراکه امیدهایی برای گسترش همکاری با غرب وجود داشت؛ اما تجربه تحولات اخیر، نشان داد که اتکا به چین نهتنها امری راهبردی، بلکه ضرورتی برای مقابله با فشارهای بینالمللی است. چین با خرید نفت ایران و پیشرفتهای فناورانه، ظرفیت تبدیلشدن به متحد راهبردی را دارد. موقعیت کنونی برای چین فرصتی کمسابقه است تا هم توان دفاعی خود را به نمایش بگذارد و هم نقش خود را در تغییر موازنه جهانی به اثبات برساند؛ بهویژه با توجه به تنشهای همزمان چین با تایوان و بلوک غرب. خرید سیستمهای دفاعی و جنگندههای چنگدو از چین، میتواند حائز اهمیت فراوان در روابط آینده باشد؛ البته لازم است ایران مراقب باشد که تجربه روسیه در زمینه وابستگی و تعلل، در روابط با چین تکرار نشود.
پاکستان در جریان جنگ اخیر، حمایت آشکار و همهجانبه خود را از ایران اعلام کرد و حتی سخن از امکان حمایت هستهای نیز مطرح شد. این موضعگیری، جایگاه پاکستان را از یک همسایه ساده به متحدی راهبردی ارتقا داده است. هرچند که در سالهای گذشته برخی تنشهای مرزی بین دو کشور رخ داده بود، اما با انجام پروژههای امنیتی مشترک و نبود اختلافات عمیق تاریخی یا سرزمینی، زمینه برای همکاری پایدار و بلندمدت وجود دارد. نزدیکی منافع ایران و پاکستان بهویژه در شرایط بیثباتی منطقهای، میتواند زمینهساز اتحاد راهبردی باشد.
آذربایجان، در سالهای اخیر مناسبات خود با اسرائیل را تقویت کرد و بهویژه در جریان جنگ قرهباغ نیز از کمکهای مستقیم اسرائیل بهرهمند شد. همزمان با بحران اخیر، برخی شواهد درباره تسهیل عملیات نظامی اسرائیل علیه ایران از خاک آذربایجان مطرح شد که در صورت صحت، پیامدهای بسیار مهمی برای آینده روابط دو کشور و حتی همگرایی مردم ترکزبان ایران بههمراه خواهد داشت. ایران باید با شفافیت، شرایط و عواقب هرگونه مداخله و همسویی آذربایجان با دشمنانش را تبیین و سیاست بازدارندگی روشنی را دنبال کند.
اتحادیه اروپا نیز در جریان بحران اخیر، حمایت کامل خود را از اقدامات اسرائیل و آمریکا اعلام کرد و نشان داد که صرفنظر از بعضی اختلافات ظاهری با آمریکا یا ابراز نگرانیهای حقوق بشری، در موضوع ایران وحدت عمل دارند. بهرغم تلاشهای برخی دولتمردان ایرانی در گذشته برای نزدیکی به اروپا، تجربههای تاریخی و تازه ثابت کرده است که اروپا ایران را همواره در جایگاه رقیبی مهارشدنی و نه یک شریک برابر میبیند. ارسال کمکهای نظامی گسترده به اسرائیل طی جنگ اخیر، نشانی از استمرار این رویکرد دارد و نشان میدهد اتکای جدی به اروپا و امید به تغییر اساسی در رفتار راهبردی آنها، چشمانداز مطلوبی نخواهد داشت.
در مجموع، بحرانهای ژئوپلتیک کنونی، اهمیت بازتعریف روابط خارجی ایران بر اساس واقعیتهای میدانی و منفعتمحوری را برجسته کرده است. تشخیص دقیق شرکا و رقبای راهبردی، بر مبنای عملکرد واقعی کشورها در شرایط بحرانی، شرط لازم برای اتخاذ سیاست هوشمندانه و ارتقاء امنیت و منافع ملی ایران در آینده خواهد بود./ منبع



