آسیاآمریکااقتصاد و تجارتخارجی

قدرت مالی دلار آمریکا در برابر سلطه صنعتی چین

به گزارش اطلس دیپلماسی، مقاله‌ای با عنوان «قدرت مالی دلار آمریکا در برابر سلطه صنعتی چین» نوشته دکتر یو جینگ شنتو (Yujing Shentu) در پسیفیک فروم (Pacific Forum) منتشر شده است. این مقاله به تحلیل رقابت راهبردی میان آمریکا و چین در دو حوزه کلیدی قدرت اقتصادی یعنی تسلط مالی دلار آمریکا و قدرت تولید صنعتی چین می‌پردازد و بر لزوم اتخاذ یک راهبرد صنعتی منسجم توسط آمریکا برای حفظ برتری خود در برابر چین تأکید دارد. در ادامه چکیده این مقاله را می‌خوانید.


قرن بیست‌و‌یکم شاهد رقابت فزاینده‌ای میان دو رکن قدرت ملی است: تسلط مالی و ظرفیت صنعتی. از یک سو، آمریکا همچنان در حوزه مالی برتری دارد و دلار آمریکا به عنوان ارز ذخیره جهانی شناخته می‌شود و بازارهای سرمایه آمریکایی، بی‌رقیب در مقیاس و نقدشوندگی هستند. از سوی دیگر، چین به یک قدرت بزرگ صنعتی تبدیل شده است که زنجیره‌های تأمین جهانی را به خود وابسته کرده و از این طریق نفوذ خود را افزایش داده است. در این رقابت اقتصادی، آمریکا باید درک کند که حفظ برتری راهبردی خود تنها از طریق تکیه بر اهرم‌های مالی ممکن نیست، بلکه نیاز به یک راهبرد صنعتی منسجم و بلندمدت دارد.

در سال‌های اخیر، سیاست‌گذاران آمریکایی با اقدامات واکنشی مختلفی مانند وضع تعرفه‌ها، محدودیت‌های صادراتی و تحریم‌های سرمایه‌گذاری به رویارویی با رشد صنعتی چین پرداخته‌اند. اگرچه این ابزارها ممکن است به مشکلات کوتاه‌مدت و تهدیدات امنیت ملی پاسخ دهند، اما قادر به حل چالش‌های بنیادی که پایه‌های تولید داخلی آمریکا را تضعیف کرده‌اند، نیستند. برای مقابله با این مشکلات، آمریکا باید به مسائلی مانند کاهش نیروی کار ماهر، زیرساخت‌های قدیمی و زنجیره‌های تأمین شکننده بپردازد، چرا که بدون حل این مشکلات، تلاش‌های این کشور برای احیای تولید داخلی و کاهش وابستگی به چین با شکست مواجه خواهد شد.

علاوه بر این، سیاست‌های مقطعی آمریکا سیگنال‌هایی از ناپایداری ارسال می‌کنند. از منظر پکن، یک راهبرد صنعتی هماهنگ و پایدار از سوی آمریکا چالشی بلندمدت‌تر از موانع تجاری مقطعی خواهد بود. چین از مدت‌ها پیش به تغییرات احتمالی در سیاست‌های صنعتی آمریکا پی برده و به همین دلیل تلاش‌های خود را برای بین‌المللی‌سازی یوان و سرمایه‌گذاری در خودکفایی فناوری از طریق برنامه‌هایی مانند ساخت چین ۲۰۲۵ (Made in China 2025) و راهبرد دوچرخه دوگانه (dual circulation) تشدید کرده است.

در زمینه تولید فناوری‌های پیشرفته، پیچیدگی این رقابت بیش‌تر نمایان می‌شود. کارخانه‌های متعلق به تایوان در این زمینه نقش برجسته‌ای دارند، به ویژه در صنایعی مانند نیمه‌هادی‌ها و الکترونیک. شرکت تایوانی TSMC بیش از ۹۰ درصد از چیپ‌های پیشرفته جهان را تولید می‌کند و مدت‌هاست که در چین نیز کارخانه‌های تولیدی بزرگی دارد. اما تنش‌های ژئوپلیتیکی و اختلالات زنجیره تأمین باعث تغییرات جغرافیایی در تولید شده است. در سال ۲۰۲۰، TSMC سرمایه‌گذاری دوازده میلیارد دلاری در کارخانه‌ای در آریزونا را اعلام کرد و پس از آن برنامه‌هایی برای گسترش عملیات خود در آمریکا، شامل تأسیس یک کارخانه جدید و یک کارخانه بسته‌بندی پیشرفته، به ارزش بیش از چهل میلیارد دلار مطرح کرده است. به همین ترتیب، سایر شرکت‌های تایوانی مانند Foxconn نیز به دنبال تنوع در مکان‌های تولید خود هستند و به دنبال سایت‌هایی در جنوب شرق آسیا و آمریکای شمالی می‌گردند.

این جابجایی‌ها تنها به دلیل پوشش راهبردی نیستند، بلکه نگرانی‌ها از تهدید‌های عملیاتی نیز در این تصمیم‌گیری‌ها تأثیرگذار بوده‌اند. مواضع فزاینده پکن در برابر تایوان که شامل مانورهای نظامی، فشارهای تجاری و سیاسی می‌شود، موجب شده است که در تایوان، حس استقلال اقتصادی تقویت شود. این محیط سیاسی بی‌ثبات برای شرکت‌های تایوانی چالشی دیگر در اتخاذ تصمیمات پیچیده در مورد زنجیره‌های تأمین است. این وضعیت همچنین ضرورت همکاری نزدیک‌تر واشنگتن با تایپه و دیگر شرکای دموکراتیک را برای تضمین ثبات و تاب‌آوری صنایع پیشرفته آشکار می‌کند.

این تغییرات همچنین پیامدهایی برای سیاست صنعتی آمریکا دارند. تسهیل جابجایی و گسترش تولیدکنندگان خارجی معتبر نیاز به حمایت فعال از سوی دولت دارد، شامل مشوق‌های مالیاتی، تسهیل مجوزها، آموزش نیروی کار و تأمین انرژی مطمئن. اگر آمریکا بتواند شرکت‌هایی مانند TSMC و Foxconn را در اکوسیستم صنعتی خود جای دهد، نه‌تنها آسیب‌پذیری‌های راهبردی کاهش خواهد یافت بلکه نوآوری داخلی و توسعه منطقه‌ای نیز تحریک خواهد شد.

در سطح منطقه‌ای، هماهنگی میان آمریکا و دولت‌های ایالتی برای جذب سرمایه‌گذاری‌های صنعتی و گسترش صنایع پیشرفته در مناطقی مانند آریزونا، اوهایو، نیویورک و تگزاس از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. دولت‌های محلی باید ابزارهایی مانند کمک‌های توسعه نیروی کار و اوراق قرضه زیرساختی را در اختیار داشته باشند تا این مناطق را برای پذیرش صنایع پیشرفته آماده کنند. همکاری‌های منطقه‌ای با دانشگاه‌ها و کالج‌های فنی نیز باید گسترش یابد تا مسیرهایی برای جذب نیروی کار ماهر متناسب با نیازهای صنعتی ایجاد شود.

در سطح بین‌المللی، آمریکا باید همکاری‌های صنعتی خود را با متحدان منطقه‌ای گسترش دهد. در شرق آسیا، گفت‌وگوهای سه‌جانبه با ژاپن و کره‌جنوبی می‌تواند استانداردها و مشوق‌هایی را برای تاب‌آوری صنایع نیمه‌هادی هماهنگ کند. در جنوب شرق آسیا، شرکت‌های آمریکایی می‌توانند با تولیدکنندگان تایوانی که به ویتنام، مالزی و تایلند نقل مکان کرده‌اند همکاری کنند و به ساخت خوشه‌های صنعتی برتر در این مناطق کمک کنند. مکزیک، به عنوان بخشی از توافق آمریکا–مکزیک–کانادا (USMCA)، به دلیل نزدیکی جغرافیایی و مزایای تجاری ترجیحی می‌تواند برای توسعه راهبردهای نزدیک‌سازی تولید مورد استفاده قرار گیرد.

پیشنهادات سیاستی اضافی شامل موارد زیر است:

  • ایجاد یک شورای ملی صنعتی که مشابه شورای امنیت ملی باشد تا سیاست‌ها را در سراسر دستگاه‌های دولتی هماهنگ کند و سرمایه‌گذاری‌های عمومی و خصوصی را در بخش‌های راهبردی هم‌راستا کند.
  • تأسیس یک صندوق تاب‌آوری منطقه‌ای که کمک‌های مالی برای ایالت‌ها و شهرداری‌ها فراهم کند تا تولیدکنندگان پیشرفته را جذب و زیرساخت‌های اکوسیستم را ایجاد کنند.
  • استفاده از بانک صادرات و واردات آمریکا و شرکت تأمین مالی توسعه بین‌المللی آمریکا برای حمایت از پروژه‌های خارجی که وابستگی به زنجیره‌های تأمین چین را کاهش دهند و از بازگشت تولید به آمریکا حمایت کنند.
  • استانداردسازی مجوزها و مشوق‌های مالیاتی برای کاهش بروکراسی و ایجاد پیش‌بینی‌پذیری برای سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی.

برای آمریکا، یک راهبردی صنعتی معتبر باید با درک هدف ملی روشن آغاز شود: نه‌تنها برای رقابت با چین، بلکه برای بازسازی یک اقتصاد مقاوم، جامع و آماده برای آینده. هدف، انزواگرایی نیست، بلکه وابستگی راهبردی است؛ یعنی کاهش آسیب‌پذیری‌ها و تقویت روابط اقتصادی با متحدان و شرکای اقتصادی.

برای دستیابی به این هدف، آمریکا باید سرمایه‌گذاری‌های مداوم در سه حوزه کلیدی انجام دهد:

۱. توسعه نیروی کار: کاهش نیروی کار صنعتی آمریکا چالشی بلندمدت است که نیاز به سرمایه‌گذاری در آموزش فنی و برنامه‌های کارآموزی دارد.

۳. تاب‌آوری زنجیره‌های تأمین: آمریکا باید تولید داخلی مواد اولیه حیاتی و تقویت همکاری‌های منطقه‌ای با شرکای قابل اعتماد را ترویج دهد.

در نهایت، آمریکا باید در انتخاب بخش‌های راهبردی که نیاز به حمایت ویژه دارند از جمله نیمه‌هادی‌ها، فناوری‌های سبز، هوش مصنوعی و رباتیک پیشرفته، گام‌های مؤثری بردارد و با استفاده از مشارکت‌های عمومی-خصوصی، نوآوری و تجاری‌سازی را تسریع کند./ منبع

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا