مرحلهای جدید در روابط ایران و آمریکا
به گزارش اطلس دیپلماسی، یادداشت «مرحلهای جدید در روابط ایران و آمریکا» نوشته بدر السیف (Bader Al-Saif) و ماریا فانتاپیه (Maria Fantappie) در موسسه کشورهای عربی خلیجفارس (Arab Gulf States Institute) منتشر شده است. این یادداشت با بررسی محدودیتهای رویکرد «صلح از راه قدرت» آمریکا، سه سناریوی ناخواسته پیشروی واشنگتن در قبال ایران را ترسیم کرده و راهکاری مبتنی بر همکاری با کشورهای حاشیه خلیجفارس برای گذار ایران به یک بازیگر اقتصادی و منطقهای ارائه میدهد. در ادامه، بهره سخن این یادداشت را میخوانید.
واشنگتن در آستانه رسیدن به حد نهایی رویکرد «صلح از راه قدرت» قرار دارد. در شرایطی که آتشبس شکننده میان ایران و اسرائیل برقرار است و چشماندازی برای پیشرفت دیپلماتیک دیده نمیشود، آمریکا ممکن است به یکی از سه مسیر ناخواسته کشیده شود: بازگشت پرهزینه به جنگ میان ایران و اسرائیل، تثبیت و افراطیترشدن نظام در تهران، یا مدیریت فروپاشی حکومت که با تغییر نظام تفاوت دارد. برای دستیابی به نتیجهای مطلوبتر، واشنگتن باید از مشارکتهای خود با کشورهای خلیجفارس بهره گیرد و ایران را به توافقی متعهد کند که نظام و منطقه را دگرگون سازد و این کشور را از تمرکز نظامی به سوی احیای اقتصادی و ادغام در غربآسیا سوق دهد.
دونالد ترامپ با حمله نظامی به ایران تصور میکرد که تهران به توافقی طراحیشده از سوی واشنگتن تن دهد. این فشار قرار بود آنچه پنج دور مذاکره قبلی به نتیجه نرسانده بود را محقق کند یعنی ایران تحت تأثیر برتری نظامی آمریکا و اسرائیل، از غنیسازی اورانیوم دست بکشد، بازرسیهای سختگیرانه را بپذیرد و برنامه موشکی خود را محدود سازد. اما ۶ هفته پس از حمله، اگرچه توان نظامی ایران تضعیف شده، اما نظام آن تقویت شده است. جنگ به تندروها امکان داد روایت مقاومت را تقویت نموده و ضمن پافشاری بر غنیسازی خارج از نظارت بینالمللی، بازرسان را اخراج و تهدید به خروج از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای کنند. این وضعیت تحقق نخستین سناریو یعنی تثبیت نظام را رقم زده و امکان دستیابی به توافق را کمتر کرده است.
بدون پیشرفت دیپلماتیک، بازگشت به جنگ محتمل است. آتشبس آمریکا میانجی آن شد، اما ابهام داشت و ایران و اسرائیل هر دو درگیری را ناتمام میدانند. اسرائیل بهدنبال ادامه نبرد و دخالت دوباره آمریکا برای فروپاشی نظام ایران و تغییر نظم منطقهای است، در حالی که ایران با افتخار از خسارات واردشده به رژیم صهیونیستی سخن میگوید و درگیری کمشدت را بهعنوان راهی برای فرسایش دولت یهود و ایجاد شکاف در روابط آن با واشنگتن دنبال میکند. این روند ناکامی راهبرد بنیامین نتانیاهو را برجسته میکند که بهجای نظم، جنگی بیپایان به منطقه آورده است.
سناریوی سوم، فروپاشی نظام، هرچند هدف آمریکا نیست، اما میتواند به جنگی طولانی منجر شود. تجربه نشان داده که فروپاشی ناگهانی نظامهای خودکامه بهندرت شریک قابل اعتمادی برای واشنگتن ایجاد کرده و اغلب رقبای آمریکا را تقویت نموده است. ضعف ساختارهای قانونی و سالها تحریم یا استبداد، حاکمان جدید را از کنترل کامل بر کشور بازداشته است؛ نمونه آن عراق پس از صدام و سوریه بعد از تغییرات داخلی است.
واشنگتن اکنون در معرض قمار اسرائیل قرار دارد که پس از روز ۷ اکتبر ۲۰۲۳ راهبرد «فروپاشی القایی نظام» در لبنان و سوریه را امتحان کرده است. این راهبرد بهجای سرنگونی مستقیم، با برهمزدن موازنه داخلی، شرایط سقوط را ایجاد میکند، اما پیامدهای آن غیرقابل پیشبینی و پرخطر بوده است. حمله اسرائیل به ایران در ماه ژوئن تلاشی مشابه، با همان خطرات بود.
برخلاف اسرائیل که آماده پذیرش ناشناختههاست، آمریکا باید مسیر دیگری برگزیند: توافقی که ایران را به بازیگری اقتصادی بدل کند. کشورهای حاشیه خلیجفارس نمونهای موفقاند که پس از بهار عربی با جوانان خود قرارداد اجتماعی تازه بستند، اقتصاد را متنوع کردند و بین رقابت و همکاری تعادل برقرار نمودند. یک توافق بزرگ که تحریمها را بردارد، سرمایهگذاری سنگین آمریکا و خلیجفارس را جذب کند و برنامه مشترک انرژی هستهای غیرنظامی و قواعد روشن ایجاد نماید، میتواند زمینهساز تحول نظام ایران باشد. ترکیب فشار و چشمانداز توافق، حتی تدریجی، جایگزینی کمهزینهتر و امنتر برای جنگ یا فروپاشی خواهد بود و میتواند راهبرد «صلح از راه قدرت» را مؤثر سازد./ منبع



