آیا برنامه هستهای ایران میتواند یک فرصت اقتصادی برای آمریکا باشد؟
به گزارش اطلس دیپلماسی، یادداشت «آیا برنامه هستهای ایران میتواند یک فرصت اقتصادی برای آمریکا باشد؟» به قلم وینا علیخان (Veena Ali-Khan)، در نشریه فارنپالیسی (Foreign Policy)، منتشر شده است. این یادداشت به طرح پیشنهادی تازهای میپردازد که در جریان مذاکرات اخیر میان ایران و آمریکا مطرح شده و بر اساس آن، ایالات متحده به جای مقابله با برنامه هستهای ایران، در توسعه آن مشارکت اقتصادی داشته باشد. نویسنده این ایده را در چارچوب دیپلماسی معاملاتی دولت ترامپ تحلیل کرده و آن را تلاشی از سوی ایران برای تبدیل یک بحران امنیتی دیرینه به یک فرصت اقتصادی مشترک میداند. در ادامه، خلاصه این مطلب آمده است.
در ماه گذشته، طرحی غیرمعمول در مذاکرات ایران و آمریکا پدیدار شد: بهجای محدود کردن برنامه هستهای ایران، واشنگتن میتواند در ساخت آن مشارکت کند. این ایده در راستای سبک دیپلماسی معاملاتی دونالد ترامپ طراحی شده است. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در مقالهای در روزنامه واشنگتن پست ادعا کرد که توافقی جدید در حوزه هستهای میتواند مسیر را برای ورود شرکتهای آمریکایی به بازاری با ظرفیت «هزار میلیارد دلار» هموار کند. او همچنین در متنی که برای سخنرانی در اندیشکده بنیاد کارنگی تنظیم کرده بود پیشنهاد ساخت ۱۹ رآکتور هستهای را مطرح کرد و از امکان سرمایهگذاری آمریکا در این طرحها سخن گفت. بهگفته او، بازار داخلی ایران میتواند به احیای صنعت هستهای آمریکا کمک کند.
این پیشنهاد نه نشانهای از مصالحه دیپلماتیک، بلکه تلاش حساب شدهای برای جلب نظر ترامپ با وعده اشتغال، قراردادهای بزرگ و توافقی پر سر و صدا بود. هدف اصلی، بازتعریف برنامه هستهای ایران از یک تهدید امنیتی به یک دارایی اقتصادی بود، با این امید که وعده اشتغال در داخل آمریکا بتواند نظر ترامپ را جلب کند. این طرح کاملاً جدید نبود؛ در جریان مذاکرات مربوط به توافق هستهای ۲۰۱۵ (برجام)، نیز مباحثی مشابه درباره سرمایهگذاری خارجی در صنعت هستهای ایران مطرح شده بود.
اکنون نیز ایران با تکرار چنین پیشنهادی، در حال آزمودن حدود تحمل ریسک سیاسی در واشنگتن است، به ویژه در دورانی که ترامپ بسیاری از قواعد سنتی دیپلماسی را زیر پا گذاشته است. از منظر تاریخی، این ایده ریشه در همکاریهای اولیه میان تهران و واشنگتن دارد. برنامه هستهای ایران در دهه ۱۹۵۰ و تحت برنامه «اتم برای صلح» آمریکا آغاز شد و نخستین رآکتور تحقیقاتی تهران با حمایت مستقیم آمریکا ساخته شد. دانشمندان هستهای امروز ایران در دانشگاههایی چون MIT تحصیل کردهاند.
در سالهای اخیر، امید ایران به تقویت روابط با چین و روسیه برای کاهش تأثیر تحریمها، بهطور کامل محقق نشده است. تحریمهای آمریکا همچنان سرمایهگذاری و تجارت را مختل میکند. روسیه که شریک اصلی ایران در حوزه هستهای محسوب میشود، از طریق شرکت دولتی روساتم در تأمین سوخت و ساخت واحدهای جدید در نیروگاه بوشهر مشارکت دارد. اما همین شرکت نیز محتاطانه عمل میکند تا مشمول تحریمهای ثانویه آمریکا نشود. چین نیز که زمانی فعالانه در پروژههای هستهای ایران مشارکت داشت، اکنون به شدت همکاری خود را کاهش داده است، به ویژه در حوزههای حساسی چون غنیسازی و بازفرآوری.
حتی رسانههای وابسته به سپاه پاسداران، مانند روزنامه «جوان»، از ناکامی سیاست «نگاه به شرق» انتقاد کردهاند. آنها اذعان میکنند که روابط اقتصادی با کشورهای شرقی عمدتاً نمادین بوده و ایران فاقد نقشه راه مشخصی برای تعامل پایدار با چین، روسیه یا هند است. در نتیجه، روابط هستهای ایران با این کشورها بیشتر تاکتیکی و ناشی از اجبار بوده است تا راهبردی و بلندمدت.
این وضعیت موجب کندی پیشرفت برنامه هستهای ایران شده است. زیرساختهای فرسوده، مصرف بالای انرژی و ضعف مدیریتی، کشور را با بحران جدی برق مواجه کرده است. خاموشیهای مکرر، نیاز روزافزون به انرژی و کاهش درآمدهای نفتی، ایران را بهسوی راههای تازهای برای جذب سرمایه خارجی سوق داده است. از منظر ایران، حضور شرکتهای غربی نه تنها سرمایه مالی بلکه فناوری نوین را نیز به همراه دارد.
عراقچی تصریح کرده که هدف از پیشنهاد اخیر، الزاماً جذب فوری سرمایهگذاری نیست، بلکه بازگشت تدریجی به اقتصاد جهانی از طریق رفع تحریمها و انتقال فناوری است. بهگفته او، ورود شرکتهای آمریکایی میتواند سایر بازیگران اروپایی و آسیایی را نیز تشویق به ورود کند. با این حال، در درون ایران، این ایده با مخالفت برخی جریانها روبهروست. اصولگرایان آن را سادهلوحانه میدانند و حتی برخی میانهروها نسبت به تحقق آن در سایه فساد، تحریم و خلأهای حقوقی تردید دارند.
در سوی دیگر، حتی اگر ترامپ با این ایده همراه شود، موانع ساختاری متعددی در مسیر اجرای آن وجود دارد. سیستم بانکی ایران همچنان تحت تحریم گروه ویژه اقدام مالی (FATF) است و شرکتهای خارجی برای فعالیت در ایران با پیچیدگیهای قانونی و ریسکهای اعتباری مواجهاند. کنگره آمریکا نیز به ویژه با کنترل جمهوریخواهان، بهشدت با هرگونه توافقی که به تداوم غنیسازی اورانیوم در خاک ایران مشروعیت بخشد، مخالف است. حتی تصور اینکه پول آمریکایی به نحوی صرف تأسیساتی مانند نطنز شود، در فضای سیاسی آمریکا غیر قابل قبول خواهد بود.
پیشنهاد میانهتری که از سوی دیپلماتهای ایرانی نیز مطرح شده، ایجاد کنسرسیومی منطقهای برای غنیسازی اورانیوم است، با مشارکت کشورهایی مانند عربستان سعودی. اگرچه عربستان ترجیح میدهد برنامه مستقل خود را با حمایت آمریکا دنبال کند، اما ایران همچنان خود را بازیگری بالقوه در زنجیره تأمین سوخت هستهای منطقه میداند.
در نهایت، مقامات ایرانی میدانند که احتمال تحقق سرمایهگذاری آمریکا در برنامه هستهای بسیار پایین است، اما هدف از مطرح کردن این ایده، بازتعریف گفتوگوها، ایجاد فضای جدید برای چانهزنی و جلب توجه دولت ترامپ به منافع اقتصادی مشترک است. آنان بر این باورند که درهم تنیدگی اقتصادی میتواند مانعی برای خروج مجدد آمریکا از توافقات احتمالی باشد، حتی اگر دسترسی کامل به سایتهایی چون نطنز را در پی نداشته باشد. /منبع



