خلع سلاح حزبالله در برابر بازسازی؛ برنامه آمریکا و اسرائیل برای لبنان
به گزارش اطلس دیپلماسی، یادداشتی با عنوان «خلع سلاح حزبالله در برابر بازسازی؛ برنامه آمریکا و اسرائیل برای لبنان» در اندیشکده تهران منتشر شده است. این یادداشت به بررسی تلاشهای آمریکا و اسرائیل برای اعمال فشار سیاسی و اقتصادی بر لبنان با هدف خلع سلاح حزبالله میپردازد و تبیین میکند که این سیاست، زمینهساز دوگانهسازی دولت-مقاومت و افزایش آسیبپذیری گروههای مقاومت است. در ادامه، چکیده این یادداشت آمده است.
در سالهای اخیر، آمریکا و اسرائیل برنامهای راهبردی را برای مهار و تضعیف گروههای مقاومت در منطقه، بهویژه در لبنان و عراق، طراحی کردهاند. محور اصلی این برنامه، خلع سلاح کامل گروههای مقاومت و بهویژه حزبالله لبنان است. در لبنان، این سیاست از دو مسیر اقدامات اقتصادی و فشارهای سیاسی داخلی پیگیری میشود؛ بدین صورت که هم دولت لبنان تحت فشارهای اقتصادی قرار میگیرد و هم برخی احزاب و شخصیتهای داخلی بهشکل فعال تلاش میکنند تا مسئله خلع سلاح حزبالله را به یک مطالبه منتقل کنند. در مقابل، جریان آمریکایی-اسرائیلی بر این باور است که باید تلاشها را به سمت بیاثرکردن نقش گروههای مقاومت، با تکیه بر سیاست فشار حداکثری سیاسی و ایجاد دوقطبی میان دولت و گروههای مقاومت، هدایت کرد.
این سیاست در دوره پس از توافق آتشبس در لبنان رویکرد مشخصتری یافته و تمرکز بر خلع سلاح کامل حزبالله و تضعیف مبانی قدرت این جنبش قرار گرفته است. هدف از این رویکرد، ابتدا اجرای فرآیند خلع سلاح و سپس یا نابودکردن کامل حزبالله از طریق عملیات نظامی گسترده یا ادغام اجباری آن در ارتش لبنان بهعنوان بخشی از ساختار امنیتی کشور است. پیشنهادهایی که آمریکا به کشورهای منطقه ارائه میدهد، غالباً مبتنی بر الگوی پیشنهادی خلع سلاح در مقابل دریافت مشوقهای اقتصادی و لغو برخی تحریمها شکل گرفته و طراحی این پیشنهادها بر تقویت شکاف دولت-مقاومت در صحنه سیاسی لبنان استوار است.
صهیونیستها نیز به موازات این سیاستها، نسخه جدیدی از طرح مارشال را برای منطقه غربآسیا مدنظر قرار دادهاند. طرح مارشال اصلی، پس از جنگ جهانی دوم برای بازسازی اروپا پیشنهاد شد و اکنون ایده مشابهی در مورد لبنان و غزه ارائه شده است؛ تأکید بر بازسازی مناطق آسیبدیده از جنگ، اما تنها در صورتی که از خلع سلاح گروههای مقاومت اطمینان حاصل شود. بنابر گزارههای موجود، اسرائیلیها و آمریکاییها تلاش دارند اینگونه القا کنند که در صورت کنارگذاشتهشدن سلاحها، لبنان از مواهب گسترده اقتصادی بهرهمند خواهد شد.
با این حال، آنها معتقدند دولت لبنان تاکنون در تحقق این هدف ناموفق بوده و همین ناکامی هم منجر به تحرک دوباره حزبالله و روند بازسازی نظامی و ساختاری این گروه شده است. از منظر صهیونیستها، باید با ایجاد موجی از ضربات متعدد و بازدارنده، توان حزبالله برای احیای قدرت نظامی خود را به حداقل رساند و از سوی دیگر، حفظ تسلیحات نزد حزبالله را عاملی برای افزایش تابآوری و قدرت این گروه در مقابله با تهدیدات نظامی میدانند. آنها باور دارند هرگونه ادامه دسترسی حزبالله به سلاح، موجب تثبیت جایگاه برجسته نظامی و سیاسی این گروه در ساختار لبنان خواهد شد. اجماع میان واشنگتن و تلآویو نیز حاکی از این است که مقابله با حزبالله بدون خلع سلاح آن نتیجهبخش نخواهد بود.
در برابر این روند، حزبالله همواره رویکردی مبتنی بر وحدت و همراهی در جامعه لبنان اتخاذ کرده و خود را همواره مدافع همگرایی گروهها و احزاب لبنانی دانسته و از تنشآفرینی عمدی اجتناب کرده است. با این حال، این اصل اجماعسازی به معنای تسامح نسبت به خواست خلع سلاح از سوی آمریکا و متحدان داخلی نیست.
رهبران حزبالله تأکید میکنند که هرگونه اقدام عملی برای خلع سلاح با واکنش قاطع روبهرو خواهد شد و این مسئله خط قرمز غیرقابل عبور است. راهبرد
حزبالله بر اصل ایجاد اجماع فعال میان دولت، احزاب، ارتش لبنان و مقاومت برای مقابله مؤثر با اسرائیل استوار است و هر یک از این نهادها باید نقش خود را برای تحقق این هدف ایفا کنند. در وضعیت کنونی، حفظ وحدت جبهه داخلی لبنان از منظر حزبالله مهمترین عامل قدرت و دوام ساختاری این جنبش به شمار میرود و تلاش دارد با تأکید بر این اصل، جایگاه خود را در صحنه لبنان تثبیت کند./ منبع



