ناشناختهها و پیشبینیهای اولیه حملات اسرائیل به ایران
به گزارش اطلس دیپلماسی، یادداشت «ناشناختهها و پیشبینیهای اولیه حملات اسرائیل به ایران» نوشته ویلیام اف. وکسلر (William F. Wechsler) در اندیشکده شورای آتلانتیک (Atlantic Council) منتشر شده است. این یادداشت با بررسی ابهامات حملات اسرائیل به ایران، بر ضرورت جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای و پیامدهای منطقهای این حملات تأکید دارد. نویسنده به تحلیل پاسخهای احتمالی ایران و نقش سیاستهای آمریکا در این بحران میپردازد. در ادامه، چکیده این یادداشت آمده است.
حملات اخیر اسرائیل به ایران هنوز با ابهامات زیادی همراه است، از جمله دلایل دقیق انجام این حملات در این زمان، فهرست کامل اهداف، میزان موفقیت این عملیات، برنامههای بعدی اسرائیل و معیارهای تصمیمگیری برای تشدید احتمالی. با این حال، برخی حقایق واضح هستند. ماهیت حکومت ایران نشان میدهد که نباید اجازه داد این کشور به سلاح هستهای دست یابد یا با ظرفیت هستهای خود جهان را تهدید کند. این موضع سیاستی دیرینه در آمریکا بوده و هر رئیسجمهور این کشور بر استفاده از نیروی نظامی در صورت لزوم تأکید کرده است. در سالهای اخیر، با وجود تلاشهای جو بایدن و دونالد ترامپ برای مذاکره با ایران، سیدعلی خامنهای، رهبر ایران پاسخ مؤثری به این تلاشها نداد و این یک خطای راهبردی بود. ایران با نادیدهگرفتن خطوط قرمز، به اسرائیل با صدها پرتابه حمله کرد و تلاشهایی برای ترور مقامات سابق آمریکایی انجام داد. چنین اقداماتی نشان میدهد که ایران نباید به قدرتی هستهای تبدیل شود.
ایران به حملات اسرائیل پاسخ نظامی خواهد داد، هرچند نیروهای نیابتیاش تضعیف شدهاند و سازوکارهای فرماندهی و کنترل آن ممکن است مختل شده باشد. ایران معمولاً برای تلافی صبر میکند، اما فشار برای پاسخ سریع به حملات اسرائیل وجود دارد، همانطور که شلیک پهپادهایش نشان داد. اسرائیل احتمالاً سعی خواهد کرد تواناییهای نظامی ایران را پیشدستانه هدف قرار دهد. پاسخ ایران ممکن است شامل حملات مستقیم به اسرائیل و اقدامات گروههای نیابتی باشد، هرچند وفاداری برخی از این گروهها، مانند حزبالله، در شرایط کنونی نامطمئن است.
سیاستهای آمریکا در این زمینه گیجکننده بوده است. دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو از ابتدا همراستا نبودند، همانطور که از برخورد سرد ترامپ با نتانیاهو، عدم سفر او به اسرائیل و اخراج برخی مقامات آمریکایی حامی اقدام نظامی علیه ایران مشخص است. با این حال، به نظر میرسد اسرائیل عدم مخالفت صریح آمریکا را بهعنوان تأیید ضمنی تلقی کرده است. اقدامات آمریکا برای حفاظت از پرسنل خود نیز بهعنوان موافقت ضمنی با حملات اسرائیل تفسیر شده است. اما بیانیه مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا که ایالات متحده را از اسرائیل جدا کرد و بر حفاظت از آمریکاییها تأکید داشت، به ناهماهنگی در پیامرسانی آمریکا افزود. در مقابل، ترامپ این حملات را «عالی» خواند، اما سپس از ایران خواست توافقی انجام دهد، که این پیامهای متناقض را تقویت کرد.
از نظر نظامی و دیپلماتیک، حمله آمریکا به برنامه هستهای ایران مؤثرتر از اقدام اسرائیل خواهد بود، زیرا آمریکا تسلیحات و پلتفرمهایی دارد که اسرائیل فاقد آنهاست. دولتهای عربی احتمالاً از اقدام یکجانبه اسرائیل خشمگین خواهند شد و نگران واکنشهای منفی مردم خود و پاسخهای ایران هستند که ممکن است آنها را درگیر جنگی ناخواسته کند. بسیاری در منطقه، صرفنظر از بیانیههای آمریکا، این کشور را با اقدامات اسرائیل مرتبط میدانند و بخشی از پیامدهای منفی را به واشنگتن نسبت میدهند.
با توجه به این شرایط، پیشبینی دقیق دشوار است، اما بعید است ایران از پاسخ نظامی قوی صرفنظر کند. در مقایسه با رویدادهای گذشته، مانند ترور قاسم سلیمانی در سال ۲۰۲۰ یا حملات مستقیم ایران به اسرائیل در سال ۲۰۲۴، خطر محاسبات اشتباه بالاست. حتی اگر ایران پاسخهای خود را غیرتشدیدکننده بداند، اسرائیل یا آمریکا ممکن است اینگونه فکر نکنند. بازیهای جنگی نشان دادهاند که آمریکا میتواند بهراحتی در این درگیری درگیر شود، بهویژه اگر حملات ایران به پرسنل آمریکایی منجر شود یا حملات اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران ناکارآمد باشد و ایران را به سمت تسریع برنامه هستهای سوق دهد. در چنین شرایطی، آمریکا ممکن است چارهای جز استفاده از نیروی نظامی نداشته باشد. ترامپ همواره با درگیری آمریکا در جنگهای غرب آسیا مخالفت کرده، اما تأکید او بر رابطه قوی با اسرائیل میتواند در صورت بروز اختلافات یا درگیری جدید، موقعیت پارادوکسیکال ایجاد کند. رهبری قاطع آمریکا در این شرایط ضروری است تا از قرارگرفتن در معرض تصمیمات دیگران جلوگیری شود./ منبع



