نقد کتاب

افول آمریکا: ارمغان جنگ اقتصادی


به گزارش اطلس دیپلماسی، نقد و معرفی کتاب «نقاط کنترل: قدرت آمریکا در عصر جنگ اقتصادی» نوشته ادوارد فیشمن (Edward Fishman)، مقام پیشین وزارت خارجه آمریکا، در نشریه فارن‌پالیسی (Foreign Policy) منتشر شده است. این کتاب به بررسی تحریم‌های اقتصادی به‌عنوان ابزار اصلی سیاست خارجی آمریکا، نقاط قوت و پیامدهای ناخواسته آن می‌پردازد و هشدار می‌دهد که زیاده‌روی در استفاده از این ابزار ممکن است به تضعیف هژمونی مالی آمریکا منجر شود. در ادامه، خلاصه این مطلب را می‌خوانید.


کتاب جدید «نقاط کنترل: قدرت آمریکا در عصر جنگ اقتصادی» نوشته ادوارد فیشمن، مقام سابق وزارت امور خارجه آمریکا، به بررسی نقش تحریم‌های اقتصادی در سیاست خارجی آمریکا و پیامدهای ناخواسته آن می‌پردازد. این کتاب به چگونگی تبدیل تحریم‌ها به ابزاری کلیدی برای هژمونی مالی و اقتصادی آمریکا و احتمال تضعیف این هژمونی در اثر استفاده بیش ‌از حد از این ابزار می‌پردازد.

تحریم‌های اقتصادی، اگرچه در مقایسه با تعرفه‌ها در اولویت پایین‌تری در دیدگاه دونالد ترامپ قرار دارند، همچنان یکی از ابزارهای اصلی در زرادخانه ژئوپلیتیک واشنگتن هستند. فیشمن توضیح می‌دهد که چگونه آمریکا از طریق تسلط بر دلار و سیستم‌های مالی جهانی، مانند بانک‌های نیویورک و سیستم‌های پرداخت، به قدرت بی‌نظیری برای اِعمال فشار بر دیگر کشورها دست یافته است. این نقاط کنترل مالی به آمریکا امکان داده تا هر فرد یا کشوری را در هر نقطه از جهان مجازات کند. کتاب فیشمن با شرح دو دهه جنگ اقتصادی، نشان می‌دهد که چگونه آمریکا این قدرت را به دست آورده و چگونه از آن استفاده و گاهی سوءاستفاده کرده است.

در گذشته، نقاط کنترل ژئوپلیتیکی اغلب جغرافیایی بودند. برای مثال، آلمان در اواخر قرن نوزدهم برای دورزدن تسلط انگلیس بر خروجی دریای بالتیک، کانال کیل را ساخت. چین نیز به دلیل نگرانی از تنگه مالاکا، به فکر ساخت کانالی در شبه‌جزیره مالایا افتاده است. امروزه، با جهانی‌شدن اقتصاد پس از جنگ سرد، نقاط کنترل مالی جایگزین نقاط جغرافیایی شده‌اند. این نقاط شامل تسلط دلار، بانک‌های نیویورک و سیستم‌های پیام‌رسان بانکی است که تقریباً تمام تراکنش‌های دلاری از آن‌ها عبور می‌کند.

فیشمن دو نکته کلیدی را برجسته می‌کند که با توجه به تلاش دولت جدید ترامپ برای افزایش فشار تحریم‌ها بر روسیه برای پایان‌دادن به جنگ اوکراین، اهمیت ویژه‌ای دارند. نخست، معماران تحریم‌های آمریکا در دهه‌های اخیر همواره راه‌هایی برای استفاده از تسلط اقتصادی و مالی این کشور یافته‌اند، حتی زمانی که چنین اقداماتی غیرممکن یا غیرعاقلانه به نظر می‌رسیدند. به عنوان مثال، در دهه ۲۰۰۰، جورج بوش معتقد بود که آمریکا دیگر نفوذی بر ایران ندارد، اما تحریم‌های گسترده‌ای که صنعت نفت ایران را هدف قرار داد، تهران را به میز مذاکره برای توافق هسته‌ای کشاند. به همین ترتیب، در آغاز جنگ اوکراین، آمریکا از تحریم بخش انرژی روسیه اجتناب کرد، اما به تدریج تحریم‌های خلاقانه و شدیدی علیه شرکت‌های انرژی روسیه اعمال کرد که بدون هزینه قابل‌توجه برای اقتصاد آمریکا، به روسیه آسیب رساند.

نکته دوم، هشدارهایی است که از سوی مقامات سابق آمریکا درباره خطرات سوءاستفاده از قدرت تحریم‌ها مطرح شده است. رابرت روبین، وزیر خزانه‌داری دولت کلینتون، هشدار داد که استفاده از دلار به‌عنوان سلاح، جایگاه محوری این ارز را تضعیف می‌کند. جک لو، وزیر خزانه‌داری دولت اوباما، نیز پس از گسترش قدرت تحریم‌ها، خطر «استفاده بیش‌ازحد» را گوشزد کرد، زیرا این امر می‌تواند تسلط مالی آمریکا و اثربخشی تحریم‌ها را تضعیف کند. او معتقد بود که هرچه آمریکا بیش‌تر از موقعیت خود در سیستم مالی جهانی سوءاستفاده کند، کشورهای هدف، بیش‌تر به دنبال راه‌های جایگزین خواهند بود.

اگرچه تحریم‌ها در مواردی مانند تضعیف اقتصاد ایران یا ایجاد اختلال در ماشین جنگی روسیه موفقیت‌هایی داشته‌اند، اما به اهداف استراتژیک گسترده‌تر دست نیافته‌اند. ایران اکنون به سلاح هسته‌ای نزدیک‌تر است و جنگ روسیه در اوکراین ادامه دارد. این موفقیت‌های تاکتیکی با ایجاد انگیزه در کشورهای هدف برای یافتن جایگزین‌هایی برای سیستم مالی تحت تسلط آمریکا، زمینه‌ساز کاهش قدرت تحریم‌ها شده است. برای مثال، چین تلاش می‌کند غرب آسیا را از پترودلار به سمت پترویوان سوق دهد و سیستم‌های پرداخت جایگزینی ایجاد کرده که از وال‌استریت مستقل هستند. روسیه نیز سیستم‌های مالی جایگزینی توسعه داده که تأثیر برخی تحریم‌های مالی را کاهش داده است.

با این حال، هیچ کشوری، از جمله چین، ایران و روسیه، هنوز نتوانسته به طور کامل از تسلط دلار رهایی یابد. این کشورها گاهی با ارزهای ملی تجارت می‌کنند یا سیستم‌های پرداختی ایجاد کرده‌اند که از سیستم‌های غربی مستقل هستند. این اقدامات مانند شکاف‌هایی در پیاده‌رو هستند که به تدریج گسترده‌تر خواهند شد. فیشمن مفهوم «سه‌گانه غیرممکن» را مطرح می‌کند: کشورها باید بین وابستگی متقابل اقتصادی، امنیت اقتصادی و رقابت ژئوپلیتیکی یکی را انتخاب کنند. با افزایش موانع تجاری به دلایل امنیتی و تشدید رقابت‌های ژئوپلیتیکی، اقتصاد جهانی یکپارچه که رشد دهه‌های گذشته را رقم زد، در حال تکه‌تکه‌شدن است.

پیامد این روند کاهش جذابیت و قدرت جنگ اقتصادی است. با یافتن راه‌های جایگزین توسط کشورهای تحت تحریم، اثربخشی تحریم‌ها کاهش می‌یابد و ممکن است جهان به سمت درگیری‌های نظامی سنتی‌تر حرکت کند. فیشمن نتیجه می‌گیرد که عصر جنگ اقتصادی روزی به پایان خواهد رسید، اما ممکن است وقتی این اتفاق بیفتد، جهان حسرت آن را بخورد، زیرا جایگزین آن می‌تواند پرهزینه‌تر باشد./ منبع

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا