اروپا در اوکراین دست پایینتری از آنچه فکر میکند دارد
بهگزارش اطلس دیپلماسی، مقالهای با عنوان «اروپا در اوکراین دست ضعیفتری از آنچه فکر میکند دارد» که بهقلم اما اشفورد (Emma Ashford) در نشریه فایننشال تایمز (Financial Times) منتشر شده است. این یادداشت استدلال میکند که ائتلاف اروپایی برای حمایت از اوکراین، به دلیل ضعف نظامی، تردید سیاسی، و فقدان اجماع، ناتوان از پر کردن خلأ خروج آمریکا بوده و باید بر اهداف واقعبینانهتر مانند بازسازی و تقویت توان دفاعی اوکراین تمرکز کند. در ادامه چکیده این مقاله را میخوانید.
رهبران اروپا با کنار گذاشتن نفرت از عبارت «ائتلاف داوطلبان» دوران جورج دبلیو بوش، از فوریه ۲۰۲۵ برای حمایت از اوکراین در برابر عقبنشینی آمریکا جلساتی در پاریس، لندن و دیگر شهرها برگزار کردهاند. این ائتلاف، متشکل از ۳۰ کشور، قصد «حمایت و حفاظت» از اوکراین را دارد. در اوایل می، کییر استارمر (نخستوزیر بریتانیا)، امانوئل ماکرون (رئیسجمهور فرانسه)، و همتایان آلمانی و لهستانی آنها در کییف پیشنهاد آتشبس ۳۰روزه و قول «افزایش فشار بر دستگاه جنگی» دشمن را دادند. اما این ائتلاف در عمل شکننده است. اروپا برای تأمین تسلیحات موردنیاز اوکراین با سرعت و هزینه مناسب مشکل دارد، و بسیاری از تعهداتش سالها طول میکشد تا به میدان جنگ برسد. تحریمهای جدید علیه دشمن، به دلیل رد آتشبس، تنها به افزودن چند کشتی حامل نفت محدود شد.
بزرگترین چالش، تعهدات نظامی پس از آتشبس است. ایده اولیه اعزام نیروی صلحبان برای بازدارندگی دشمن، از بیش از ۱۰۰هزار نیرو به حدود ۲۰هزار کاهش یافت. این نیروها دیگر برای خط مقدم در نظر گرفته نمیشوند، بلکه برای حفاظت از زیرساختها یا بنادر پیشنهاد شدهاند؛ بدون توافق بر تأمینکنندگان. این ناکامی سه دلیل دارد. نخست، ارتشهای اروپا به دلیل بودجهریزی ناکافی، ظرفیت عملیات پیچیده را از دست دادهاند. کمک به اوکراین از سال ۲۰۲۲ ذخایر نظامی بسیاری از کشورها را تهی کرده است. دوم، کشورهای نزدیک به دشمن، مانند رومانی و لهستان، به دلیل نگرانی از تضعیف تعهد ناتو توسط دولت ترامپ، از اعزام نیرو به اوکراین خودداری کردهاند. نیروهایی که در اوکراین مستقر شوند، نمیتوانند از سرزمین خود دفاع کنند؛ بهویژه اگر حمایت آمریکا کاهش یابد. سوم، فقدان اراده سیاسی است. حمایت عمومی در اروپا از اوکراین بیشتر از آمریکاست، اما متفاوت است: ۶۷ درصد فرانسویها از اعزام نیرو پس از صلح حمایت میکنند، ۴۹ درصد آلمانیها موافق صلحبانان هستند، اما تنها ۴۳ درصد بریتانیاییها چنین حضوری را تأیید میکنند.
شکاف بین ادعاهای رهبران اروپا و تواناییهای واقعی آنها مشهود است. همچنین، فاصلهای بین اظهارات آنها و آمادگی مردمشان برای پذیرش هزینهها وجود دارد. بحث صادقانهای درباره اعزام نیرو انجام نمیشود، زیرا رهبران نمیخواهند بپذیرند که نیروهای فرانسوی، بریتانیایی یا آلمانی بهعنوان «نیروی محرک» برای کشاندن این کشورها به جنگ احتمالی آینده عمل خواهند کرد. استارمر، ماکرون و دیگران با ادعای پر کردن جای آمریکا، میخواهند قدرت نشان دهند، اما کاهش اعزامها و تهدیدات توخالی علیه روسیه، ضعف آنها را عیان کرده است.
اروپا باید ژستهای نمایشی و طرحهای غیرواقعی مانند تضمینهای امنیتی ناتویی که به حمایت آمریکا نیاز دارد را کنار بگذارد. در عوض، ائتلاف باید روی حوزههای عملی تمرکز کند: کمک به اوکراین برای ساخت ارتش پساجنگ، تقویت صنایع دفاعی اروپا، و برنامهریزی برای بازسازی اوکراین. این حوزهها تاکنون در سایه طرحهای ناکام اعزام نیرو قرار گرفتهاند، اما حیاتی و دستیافتنیاند. تقویت توان نظامی اوکراین، تولید تسلیحات در اروپا را افزایش میدهد و بازسازی، ثبات بلندمدت را تضمین میکند. این رویکرد، به جای نمایش قدرت، به اروپا اجازه میدهد نقش مؤثری در حمایت از اوکراین ایفا کند؛ بدون اینکه در دام تعهدات غیرقابلاجرا بیفتد./ منبع



