کنفرانس راهحل دوکشوری؛ بدون راهکار عملی
به گزارش اطلس دیپلماسی، یادداشتی با عنوان «کنفرانس راهحل دوکشوری؛ بدون راهکار عملی» نوشته مایک واتسون (Mike Watson) در نشریه واشنگتن فری بیکن (Free Beacon) منتشر شده است. این یادداشت به بررسی ناکامیهای کنفرانس بینالمللی اخیر درباره راهحل دوکشوری فلسطین و اسرائیل میپردازد و بر این نکته تأکید دارد که این نشست بهدلیل عدم توجه به خواستههای واقعی فلسطینیان، دستاورد عملی نخواهد داشت و روند خشونت و درگیری ادامه خواهد یافت. در ادامه، بهره سخن این یادداشت را میخوانید.
نمایندگان کشورهای مختلف این هفته در نیویورک گرد هم آمدند تا درباره راهحل دوکشوری فلسطین و اسرائیل در کنفرانسی که توسط فرانسه و عربستان برگزار شد، به بحث بپردازند. دبیرکل سازمان ملل متحد بر ضرورت جلوگیری از تبدیل این نشست به یک تجمع صرفاً سخنرانیهای خیرخواهانه تأکید کرد. با این حال، این نشست همانند تلاشهای قبلی در زمینه راهحل دوکشوری، بیشتر به انتقاد از اسرائیل متمرکز بود و توجه لازم به خواستههای واقعی مردم کرانه باختری و غزه نداشت. در نتیجه، تحقق یک دولت مورد قبول فلسطینیان بسیار نامحتمل است و ادامه درگیریها پیشبینی میشود.
انگلیس و فرانسه بیشترین توجه رسانهای را در این کنفرانس به خود جلب کردند. پیش از آغاز جلسه، امانوئل مکرون اعلام کرد که فرانسه در ماه سپتامبر «فلسطین» را بهصورت رسمی بهرسمیت خواهد شناخت. همچنین، کییر استارمر، رهبر حزب کارگر انگلیس، تهدید کرد که در صورت ادامه عملیات اسرائیل علیه حماس در غزه، از مسیر فرانسه پیروی خواهد کرد. کانادا نیز ضمن انتظار اقداماتی از سوی فلسطینیان، به این جریان پیوست. دونالد ترامپ اما این فشارها بر اسرائیل را بیاثر دانست و آن را تشویق حماس خواند.
رهبری حماس در غزه نیز هدف خود از حمله ۷ اکتبر را مقابله با توافق عادیسازی میان عربستان و اسرائیل اعلام کرد، توافقی که میتوانست الگوی کشورهای عربی و اسلامی قرار گیرد. این حمله به حماس پیروزی تبلیغاتی داد و در پایتختهای غربی همچون لندن، اتاوا و پاریس تأثیرگذار بود.
اروپاییها معتقدند تنها راه جلوگیری از تروریسم در بلندمدت ایجاد دولتی فلسطینی بهرسمیت شناخته شده است و موانع اصلی در اسرائیل ناشی از ترکیبی از نژادپرستی، نادانی و پارانویا است که با ترس مشروع از تروریسم همراه شده و اجازه پذیرش مطالبات فلسطینیان را نمیدهد. در این دیدگاه، فشار بر اسرائیل برای پذیرش دولت فلسطینی، راهحلی است که در نهایت به نفع امنیت اسرائیل و پایان خشونتها خواهد بود.
اروپاییها همچنین احساس مسئولیت تاریخی درباره این درگیری دارند و معتقدند اسرائیل بهدلیل تصمیم تقسیم سازمان ملل در سال ۱۹۴۷ شکل گرفته است، بنابراین کشورهای عضو باید فلسطین را تشکیل دهند.
مقایسهای میان دو جنبش ملیگرای یهودی و فلسطینی نشان میدهد که بنگوریون و صهیونیستها آمادگی پذیرفتن هر توافقی که به آنها دولت بدهد را داشتند و حتی پیش از پایان دوره قیمومیت انگلیس، نهادهای حکومتی و دفاعی خود را ساختند. در مقابل، فلسطینیها هویت ملی خود را بر مبنای مقاومت در برابر صهیونیسم بنا نهادهاند و هر پیشنهادی برای حل مناقشه را رد کردهاند.
نتیجه این رویکرد برای فلسطینیها ناامیدکننده بوده است؛ پس از اشغال توسط کشورهای عربی پس از سال ۱۹۴۷ و تسلط اسرائیل پس از جنگ شش روزه، پروژه ساخت دولت فلسطینی بهطور جدی پس از توافق اسلو در سال ۱۹۹۳ آغاز شد، اما سازمان آزادیبخش فلسطین و حکومت خودگردان در جریان سه دهه گذشته موفقیت قابل توجهی نداشتهاند. ناتوانی در مهار حماس و توزیع ناکافی کمکهای بینالمللی به غیر از گروههای خاص، از مشکلات اساسی بهشمار میرود.
طرحهای پیشنهادی صلح به تدریج شرایط بدتری را برای فلسطینیها رقم زده است؛ چرا که بهدلیل بیاعتمادی اسرائیل و قدرت آن در ردکردن برخی خواستهها، فلسطینیان تنها میتوانند انتظار دولتهای کوچک، غیرنظامی و محدودشدهای داشته باشند که کنترل محدودی بر مرزها و حریم هوایی خود خواهند داشت و هر بار محدودههای آنها کمتر میشود.
این وضعیت تغییر چشمگیری نسبت به وضعیت فعلی ندارد و اغلب فلسطینیها حاضر به پذیرش چنین توافقی نیستند. برخی که قبول کنند، در معرض خطر سیاسی و امنیتی قرار خواهند گرفت. دیگران به تحریک خشونت و پاسخهای نظامی اسرائیل میپردازند و از رنج مردم برای کارزارهای تبلیغاتی استفاده میکنند که در نهایت به بهبود زندگی ساکنان کرانه باختری و غزه کمکی نمیکند.
دوستان غربی فلسطینیها که نیت خیر دارند، باید به آنها در ایجاد چشماندازی مثبت برای جامعهشان کمک کنند تا از این مسیر مخرب دور شوند. آینده محتمل این مسیر خشونتآمیز، اقداماتی هولناک علیه اسرائیلیهای بیگناه و ویرانی غزه است./ منبع



