ترامپ باید از گذشته بیاموزد: ایران نباید به جنگی بیپایان تبدیل شود
به گزارش اطلس دیپلماسی، مقالهای با عنوان «ترامپ باید از گذشته بیاموزد: ایران نباید به جنگی بیپایان تبدیل شود» نوشتهی برزین جعفرتاش امیری و منتشرشده در هیل (The Hill)، به تحلیل واکنشهای داخلی ایران در برابر بحرانها میپردازد و با اشاره به تجربه تاریخی جنگ ایران و عراق، بر این نکته تأکید دارد که مداخله خارجی نمیتواند منجر به فروپاشی حکومت ایران شود، بلکه انسجام و مقاومت ملی را تقویت خواهد کرد. در ادامه، چکیده مطلب را میخوانید.
در تاریخ ۲۶ آوریل، انفجاری ویرانگر بندر شلوغ بندرعباس را لرزاند و موجب مرگ ۵۷ نفر و زخمی شدن بیش از ۱۲۰۰ نفر شد. این انفجار که در بندر شهید رجایی، بزرگترین بندر کانتینری ایران رخ داد، خسارات گستردهای به زیرساختهای شهری وارد کرد و پنجرهها را در فاصلهای چندین کیلومتری شکست. تحقیقات اولیه علت حادثه را سوءمدیریت مواد شیمیایی اعلام کردهاند، هرچند گمانهزنیهایی درباره خرابکاری نیز مطرح است.
در پی این فاجعه، واکنش مردم ایران نشاندهنده ظرفیت بالای انسجام ملی در شرایط بحرانی بود. با وجود مشکلات اقتصادی و نارضایتیهای سیاسی، شهروندان در سراسر کشور برای اهدای خون صف کشیدند. یک جشنواره موسیقی محلی در بوشهر با تغییر رویکرد به مراسم همبستگی و سوگواری تبدیل شد و برگزارکنندگان آن را زودتر پایان دادند. پزشکان، روانشناسان، مکانیکها و سایر اقشار جامعه برای کمک به آسیبدیدگان اعلام آمادگی کردند. برخی افراد بهصورت داوطلبانه شیشههای شکسته منازل را جایگزین کردند یا خودروهای آسیبدیده را تعمیر کردند.
این همبستگی مردمی، دیدگاهی را که برخی گروههای مخالف حکومت ایران و تحلیلگران غربی ترویج میکنند به چالش میکشد؛ دیدگاهی که بر این باور است که نارضایتی عمومی در ایران به اندازهای بالاست که در صورت مداخله خارجی، مردم از آن استقبال کرده و حکومت را سرنگون خواهند کرد؛ اما پاسخ اجتماعی به حادثه بندرعباس نشان میدهد که در مواقع بحرانی، مردم ایران اختلافات داخلی را کنار گذاشته و وحدت ملی را اولویت میدهند؛ پدیدهای که به عنوان «تجمع ملی حول پرچم» شناخته میشود.
این نوع واکنش یادآور رفتار مردم ایران در دوران جنگ ایران و عراق است. در سال ۱۹۸۰، صدام حسین با تصور ضعف ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷، به این کشور حمله کرد و امید داشت با استفاده از نارضایتیهای داخلی، پیروزی سریعی به دست آورد. برآوردهای او بر پایه تحلیلهای اشتباه و مشاوره گروههایی بود که انسجام داخلی ایران را ناچیز میپنداشتند؛ اما برخلاف انتظار، ایرانیان از طیفهای مختلف سیاسی و قومی در دفاع از کشور مشارکت کردند و تا سال ۱۹۸۲، بیشتر سرزمینهای اشغالی را بازپس گرفتند. جنگ در نهایت هشت سال به طول انجامید و بیش از یک میلیون کشته بهجا گذاشت.
اشتباه صدام ناشی از نادیده گرفتن توانایی مردم ایران در عبور از اختلافات داخلی هنگام مواجهه با تهدیدهای خارجی بود. این رفتار نه یک استثناء، بلکه یک ویژگی تکرارشونده در تاریخ معاصر ایران است. امروز نیز برخی مخالفان ایرانی و چهرههای تندرو غربی همان اشتباه را تکرار میکنند و تصور میکنند که فشارهای اقتصادی، تحریمها و سرکوب سیاسی میتواند حکومت ایران را به آستانه فروپاشی برساند. آنها چنین تصور میکنند که یک مداخله خارجی یا عملیات پنهانی میتواند جرقهای برای شورش مردمی باشد؛ اما هم شواهد تاریخی و هم رویدادهای معاصر این برداشت را رد میکنند.
در جریان جنگ ایران و عراق، اختلافات سیاسی و قومی مانع از شکلگیری دفاع ملی نشد. همچنین پس از انفجار بندرعباس، بهرغم برخی گمانهزنیها در مورد سوءمدیریت یا قصور مقامات، مردم بهجای اعتراض یا تضعیف حکومت، تمرکز خود را بر کمک به قربانیان و بازسازی معطوف کردند. این روند حاکی از آن است که هرگونه مداخله یا تهاجم خارجی نهتنها به تضعیف حکومت نمیانجامد، بلکه ممکن است باعث تقویت جایگاه آن در داخل کشور شود.
برآوردهای نادرست از انسجام اجتماعی در ایران میتواند پیامدهای استراتژیک خطرناکی داشته باشد. ایران امروز دیگر کشور منزوی و ناتوان سال ۱۹۸۰ نیست. این کشور دارای ارتشی با سطح قابل توجهی از توانمندیهای نظامی و برنامه موشکی پیشرفته است و نفوذ منطقهای گستردهای از طریق شبکهای از متحدان در خاورمیانه دارد. هرگونه درگیری نظامی یا تشدید تنشها میتواند به یک منازعه منطقهای فراگیر تبدیل شود که بازیگران مختلفی را درگیر کرده و منافع ایالات متحده در منطقه را به خطر اندازد.
حادثه بندرعباس میتواند هشداری برای سیاستگذاران آمریکایی باشد. اتخاذ سیاستهای تهاجمی و محاسبهگری بر پایه تصورات نادرست درباره شکنندگی داخلی ایران، میتواند به تکرار اشتباه صدام منجر شود. تصور اینکه مردم ایران از دخالت خارجی استقبال خواهند کرد، با شواهد تجربی و واکنشهای اجتماعی اخیر در تضاد است.
همچنین، دادههای مربوط به افکار عمومی در ایران این دیدگاه را پیچیدهتر میکند. با اینکه برخی شهروندان نسبت به عملکرد حکومت انتقاد دارند، اما به حاکمیت ملی خود پایبندند. نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد که بسیاری از مردم ایران از حضور نظامی کشور در منطقه حمایت میکنند و خواهان حفظ قدرت و استقلال ملی هستند، نه پذیرش دخالت خارجی. این تمایل به حفظ اقتدار ملی با رفتار مردمی در پی حادثه بندرعباس همخوانی دارد؛ تمرکز بر بازیابی جمعی و همبستگی، بهجای اختلاف و تقابل.
در شرایطی که تنش میان ایران و ایالات متحده همچنان ادامه دارد، اتخاذ راهبردی مبتنی بر دیپلماسی، گفتگو و رسیدگی به نگرانیهای مشترک، بهویژه در زمینه برنامه هستهای و ثبات منطقهای، میتواند مؤثرتر از سیاستهای خصمانه باشد. اقدامات تهاجمی نهتنها امید به اصلاح یا تغییر را از بین میبرد، بلکه ممکن است منجر به درگیریای شود که برای ایالات متحده هزینهبر و بینتیجه خواهد بود.
ایران کشوری نیست که با یک فشار خارجی فروبپاشد. توانایی این کشور در ایجاد انسجام داخلی هنگام مواجهه با تهدیدهای بیرونی، نشان میدهد که برای رسیدن به ثبات منطقهای و پیشبرد منافع جهانی، باید مسیر گفتگو و تعامل دیپلماتیک جایگزین رویکرد تقابلی شود./منبع



