آمریکااقتصاد و تجارتانتخاب سردبیرخارجی

هنگامی که دلار سقوط می‌کند

به گزارش اطلس دیپلماسی، یادداشتی با عنوان «هنگامی که دلار سقوط می‌کند» نوشته دنیس جی. اسنور (Dennis J. Snower) در پراجکت سیندیکیت (Project Syndicate) منتشر شده است. این یادداشت به بررسی تبعات سیاست‌های دونالد ترامپ بر جایگاه دلار به‌عنوان ارز ذخیره جهانی و تأثیرات گسترده آن بر اقتصاد جهانی می‌پردازد. در ادامه، چکیده این یادداشت آمده است.


برای دهه‌ها، جایگاه دلار به‌عنوان ارز ذخیره جهانی به آمریکا مزایای بی‌نظیری اعطا کرده است، از جمله امکان استقراض با نرخ بهره پایین، تحمل کسری‌های بزرگ حساب جاری و تأمین مالی کسری بودجه بدون ایجاد تورم فوری. با آغاز دومین دوره ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، هشدارها درباره پایان این «امتیاز مفرط» شدت گرفته است. سیاست‌های ترامپ، از جمله فشار بر فدرال رزرو، کاهش نظارت بر رمزارزها و افزایش بدهی ملی از طریق کاهش مالیات‌های گسترده بدون محدودیت مخارج، جایگاه دلار را تضعیف کرده است. این اقدامات، همراه با تهدید به استفاده از سقف بدهی به‌عنوان اهرم سیاسی، اعتماد سرمایه‌گذاران به اوراق قرضه آمریکا را کاهش داده است. از سوی دیگر، تهدید به محدودکردن دسترسی دشمنان به سیستم سوئیفت و تحریم شرکت‌های خارجی، تردیدهایی درباره اعتبار سیاست‌های آمریکا ایجاد کرده است. این عوامل باعث شده برخی بانک‌های مرکزی به تنوع‌بخشی ذخایر خود به‌سمت طلا و سایر دارایی‌ها روی آورند و برخی متحدان به‌دنبال جایگزین‌هایی مانند یورو یا رنمینبی باشند.

برای حفظ جایگاه ارز ذخیره جهانی، یک ارز باید ایمن، نقدشونده، پایدار و مورد پذیرش گسترده باشد. این امر به هفت شرط وابسته است: ثبات اقتصاد کلان، بازارهای مالی عمیق و نقدشونده، بانک مرکزی مستقل، قابلیت تجارت آزاد ارز، نظام قضایی مبتنی بر حاکمیت قانون، درک ارز به‌عنوان یک خیر عمومی جهانی و قدرت تجاری و مالی کشور صادرکننده. سیاست‌های ترامپ هر یک از این ستون‌ها را تضعیف کرده است. کاهش مالیات بدون کنترل هزینه‌ها، بدهی ملی را به‌شدت افزایش داده و ثبات اقتصاد کلان را به خطر انداخته است. فشار بر فدرال رزرو برای کاهش نرخ بهره و پیشنهاد جایگزینی رئیس آن با افراد وفادار به مسائل سیاسی، استقلال بانک مرکزی را تهدید می‌کند. تحریم‌ها و تعرفه‌های تجاری علیه متحدان و دشمنان، اعتماد به سیاست‌های آمریکا را کاهش داده و خطر بی‌ثباتی مالی جهانی را افزایش داده است.

اگر اعتماد به دلار کاهش یابد، تغییر جایگاه ارز ذخیره جهانی به‌صورت ناگهانی و آشوبناک رخ خواهد داد. فروش گسترده دارایی‌های دلاری توسط سرمایه‌گذاران می‌تواند ارزش دلار را کاهش دهد و بازارهای جهانی را بی‌ثبات کند. در حال حاضر، هیچ جایگزین واقعی برای دلار وجود ندارد. بازارهای اوراق قرضه اروپا، ژاپن و سوئیس ظرفیت جذب سرمایه‌های عظیم دلاری را ندارند. بازار اوراق چین نیز به‌دلیل کنترل سرمایه و عدم شفافیت سیاسی محدود است. رمزارزها به دلیل نوسانات بالا و مشکلات نظارتی نمی‌توانند جایگزین مناسبی باشند. طلای جهانی نیز عرضه محدودی دارد و حقوق ویژه برداشت صندوق بین‌المللی پول به‌دلیل مدیریت متمرکز و مسائل سیاسی، نقدشوندگی کافی ندارد.

افزایش موانع تجاری و بی‌ثباتی نرخ ارز، جریان‌های مالی و سیستم‌های پرداخت را به سمت بلوک‌های منطقه‌ای سوق می‌دهد. این تکه‌تکه شدن مالی، تبدیل‌پذیری ارز، هماهنگی نظارتی و پرداخت‌های برون‌مرزی را مختل می‌کند. تخصیص سرمایه بر اساس وفاداری‌های ژئوپلیتیکی به جای اصول بازار، رشد اقتصادی را کند کرده و هزینه‌های سرمایه را افزایش می‌دهد. نهادهای جهانی مانند صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی در حفظ ثبات جهانی ناکارآمدتر می‌شوند و مسئولیت به نهادهای منطقه‌ای مانند بانک سرمایه‌گذاری زیرساخت آسیا منتقل می‌شود. رقابت بر سر تسلط ارزی و سیستم‌های پرداخت، استفاده از ابزارهای مالی مانند تحریم‌ها را شدت می‌بخشد و خطر بی‌ثباتی اقتصادی و حتی درگیری نظامی را افزایش می‌دهد. کاهش جایگاه دلار نه‌تنها مشکلی برای آمریکا، بلکه چالشی جهانی است که می‌تواند اقتصاد جهانی را به‌سمت تکه‌تکه‌شدن و درگیری‌های اقتصادی سوق دهد./ منبع

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا