حملات ترامپ به ایران: نماد سیاست خارجی «اول آمریکا»
به گزارش اطلس دیپلماسی، مقالهای با عنوان «حملات ترامپ به ایران: نماد سیاست خارجی اول آمریکا» نوشته مایک پومپئو (Michael R. Pompeo) و منتشرشده در فاکس نیوز (Fox News)، به ارزیابی ابعاد نظامی، امنیتی و ژئوپلیتیکی حملات اخیر آمریکا به تأسیسات هستهای ایران میپردازد. مقاله، این عملیات را تجلی قاطعیت بازدارنده در چارچوب سیاست «اول آمریکا» دانسته و آن را پاسخی مؤثر به تهدیدات راهبردی جمهوری اسلامی و پیامآور قدرتنمایی برای رقبا و دشمنان منطقهای و جهانی معرفی میکند. در ادامه، چکیده مطلب را میخوانید.
حملات ویرانگر آمریکا به تأسیسات هستهای ایران در بامداد شنبه موجب تغییرات مثبت در معادلات جهانی شد. این عملیات که با موفقیت چشمگیری اجرا شد، ایران را وادار کرد که ظرف دو روز برای صلح با اسرائیل پیشقدم شود. این اقدام نتیجه عزم قاطع ایالات متحده برای مقابله با تهدیدی بود که جمهوری اسلامی ایران دههها برای آمریکا و متحدانش ایجاد کرده است.
در ۴۶ سال گذشته، اگرچه آمریکا بهطور رسمی در حال جنگ با ایران نبوده، اما ایران بیتردید در حال جنگ با آمریکا بوده است؛ از طرحهای ترور رهبران آمریکایی گرفته تا حمایت از نیروهای متحد که جان سربازان آمریکایی را در عراق گرفتهاند. حکومت ایران که شعار نابودی «شیطان بزرگ» (آمریکا) و «شیطان کوچک» (اسرائیل) را در گفتمان خود نهادینه کرده، بزرگترین دولت حامی تروریسم در جهان بهشمار میرود. جلوگیری از دستیابی چنین حکومتی به سلاح هستهای، وظیفهای اساسی برای حفظ امنیت جهانی و ملی تلقی میشود.
تصمیمگیری برای این حملات در چارچوب سیاستی اتخاذ شد که بر تعهد قاطع به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای استوار بود. در حالی که رؤسایجمهور پیشین آمریکا وعدههایی مشابه داده بودند اما در عمل به آن پایبند نماندند، در این مورد اقدام نظامی روشن کرد که ایالات متحده در اجرای تعهدات خود جدی است. برخلاف روند رایج که مذاکرات بیپایان تنها به حکومت ایران فرصت میداد تا به نقطه گریز هستهای نزدیک شود، این عملیات نشان داد که صبر آمریکا به پایان رسیده و زمان اقدام فرا رسیده است.
این حملات مصداق روشنی از سیاست «اول آمریکا» در حوزه سیاست خارجی است. رویکردی که در آن سیاستهای مماشات کنار گذاشته شد و فشار حداکثری جای آن را گرفت. آمریکا با خروج از توافق هستهای دولت قبلی، مسیر مقابله فعال با رفتارهای مخرب ایران را در پیش گرفت. پاسخ قاطع به اقدامات خصمانه ایران، از جمله ترور قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس، بخشی از این راهبرد بود. این مواضع تهاجمی نهتنها توانایی ایران در اعمال نفوذ منطقهای را محدود کرد، بلکه زمینهساز پیمانهای تاریخی میان اسرائیل و برخی کشورهای عربی شد.
کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، هرچند بهصورت علنی نمیتوانند حمایت خود را اعلام کنند، بهطور حتم از این اقدام آمریکا خشنودند. همچنین متحدان اقتدارگرای ایران، یعنی چین و روسیه، با سکوت خود در برابر این حمله، نشانههای ضعف در اتحاد راهبردی خود با تهران را بروز دادند. عدم حمایت آنها از ایران در این مقطع حساس نشان داد که روابط امنیتی و دیپلماتیک میان این سه کشور، آنچنان که تبلیغ میشود، استوار نیست.
تأثیر منفی این حمله بر توان ایران در تأمین تجهیزات نظامی برای روسیه، بهویژه در جنگ اوکراین، یکی از نتایج مهم این عملیات است. همچنین کاهش فشارهای منطقهای از سوی ایران، مزیتی دیگر برای منافع آمریکا در غربآسیا به حساب میآید. البته با وجود موفقیت این عملیات، تهدیدهای امنیتی همچنان باقی است. حملات روز دوشنبه به نیروهای آمریکایی در منطقه، هرچند دفع شدند، یادآور این نکته است که ایران همچنان از توانایی استفاده از نیروهای نیابتی و سلولهای تروریستی برخوردار است و باید در برابر این تهدیدها هوشیار بود.
پیام اصلی این حمله این بود که دوران تهدید مداوم از سوی ایران به پایان رسیده است و اگر آسیبی به آمریکاییها وارد شود، پاسخ سنگینی در انتظار ایران خواهد بود. در عین حال، هنوز کارهایی باقیمانده تا برنامه هستهای ایران بهطور کامل نابود شود. اطلاعاتی از میزان مواد یا تجهیزات منتقلشده از سوی ایران پیش از حمله در دست نیست و نیازمند تلاش بیشتر دستگاههای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل است. با این حال، تردیدی نیست که توانایی ایران در این زمینه بهطور چشمگیری کاهش یافته است.
برخلاف هشدارهایی که از سوی منتقدان مبنی بر آغاز «جنگی بیپایان» مطرح شده بود، این عملیات اقدامی محدود با هدف پایاندادن به همان جنگ بیپایانی است که ایران سالهاست علیه آمریکا بهطور پنهانی و غیررسمی به راه انداخته است. هرچند اقدام نظامی همواره با خطراتی همراه است، در این مورد، بیعملی در برابر پیشرفتهای هستهای ایران خطر بزرگتری محسوب میشد. زمان برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای اکنون بود.
گرچه سرنوشت نهایی این پرونده هنوز مشخص نیست، اما یک نکته روشن است: حملات شب شنبه، نماد رهبری قاطع و تصمیمگیری بهموقع بودند که میتوانند شعار «صلح از طریق قدرت» را به واقعیت تبدیل کنند. دشمنان آمریکا باید بدانند که ایالات متحده خواهان صلح است، اما اگر لازم باشد، آمادهی اقدام نظامی قاطع خواهد بود. این پیام اکنون بهوضوح منتقل شده و امنیت آمریکا در نتیجهی آن افزایش یافته است./ منبع



